دانشگاه نوشت
پسر عزیزم
مطمئنا به یمن وجود تو بوده که...
سال ِ گذشته همزمان با دفاع من از پایان نامه ام و اتمام دوره فوق لیسانسم بابایی بعد از چند سال انتظار برای قبولی در کارشناسی ارشد ( هر بار به خاطر حجم بالای کارش نمیتونست برای کنکور خوب درس بخونه) بالاخره دانشجوی فوق لیسانس شد (البته ورودی بهمن ماه)، جالبه که رشته فوقش نه به لیسانس اولش مرتبطه نه به دومی .
و امسال تابستون هم با پشت سر گذاشتن ِ آخرین امتحان در تاریخ 25 شهریور تونست لیسانس دومش رو تو یک رشته دیگه بگیره (لیسانس اولش رو سال 82 گرفته).
و به این خاطر بود که بهمن91 تا تیرماه 92 روزهای سختی برای بابایی و من و حتی شما بوده، چون باید هر دو تا رشته رو با هم پیش میبرد و آخرش هم امتحانات هر دو تا رو میگذروند که واقعا شاهکاری بود برا خودش این کار.
همسر خوبم ایشالا همیشه موفق باشی و سایه ات رو سر من و پسرمون مستدام باشه