علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

محبت از نوع پدری

دیروز رفته بودیم خرید، مامانم اینا هم کار داشتن و نمیشد پسری رو بذرام پیششون بنابراین قرار شد گرچه سخت بود اما اون رو هم با خودمون ببریم، به خاطر نبودن جای پارک مناسب و شلوغی پنجشنبه ها و مضافا علاقه ی همسرم به ترجیحا با ماشین خودمون بیرون نرفتن با تاکسی رفتیم، تو تاکسی پسرمون بدجور به خانومی که کنار دستم نشسته بود نگاه میکرد، منم برا اون خانوم توضیح دادم که علت زل زدنش تلاش برای شناسایی و آشنا شدنه و برا همین  از  اونطور نگاه کردنش ناراحت نشه، خلاصه آخرش باهاش دوست شد، بگذریم برا اولین بار بود که حس کردم از این به بعد باید سایه ی سنگین حوصله ی سر رفته ی پسری رو هم علاوه بر باباش در خربدهام تحمل کنم، الته بگم همسرم معمولا...
31 خرداد 1392

پایان انتظار...

  "امروز یکی از مهم ترین اتفاقات زندگی همسرم اتفاق افتاد.امروز از پایان نامه فوق لیسانسش دفاع کرد. البته در شرایط خاص که خودتون بهتر می دونید.بچه شش ماهه ،شوهر غرغرو و.... اون خودش زیاد نمی دونه چکار کرده ولی من که اون شرایط را طی کردم می دونم نمره عالی گرفتن (17/5 از 18 بدون مقاله) برای پایان نامه "رشته زبان انگلیسی" کار خیلی سختیه. البته همسرم با به دنیا اوردن بچه و بزرگ گردن اون دکتراش را از دست من گرفته  همه شماهایی که بچه دارین ودر انتظار بچه هستین در حقیقت در حال طی کردن دوره دکترا می باشید . و یادتون باشه بقه دیگه بازیه  صمیمانه ترین تبریکات به همسرم برای این موضوع و به تمام شما مادرا...
23 بهمن 1391
1