دکتر رفتنهایِ آخرِ 94 و اولِ 95
دررفتگی ِ آرنج
سرماخوردگی ِ زمستانی
56. یا حمید توی آبان ماه هم یک بار دیگه رفتیم پیش دکتر جباری و با همون نسخه ی محبوب "فلکسی نیز" برگشتیم، که البته کلی دنبالش گشتیم تا پیداش کردیم، و خلاصه کل اون چندماهی که سرماخوردگی و آنفولانزا دور و برمون زیاد شده بود با همون اسپری و زادیتن از بیماری دور بودی خدا رو شکر. بالاخره خودم چشمت زدم و دیروز هم دوباره پامون به مطب باز شد، دو سه روزی بود که بینیت کیپ شده بود و تو خواب سخت نفس می کشیدی، دیروز در نبود بابایی خودم بردمت دکتر و برات یک انتی بیوتیک نوشت و گفت اگر با همون اسپری و زادیتن و قطره بینی بهتر نشدی بهت بدم که خب عصر وقتی دیدم حالت رو به بدتر شدنه در کمال مخالف بودنم برای خوردنش مجبور شدم بهت...
تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد
43. یا رقیب 20 شهریور بردیمش دکتر، اولین سرماخوردگی امسالش بود، درمانگاه تهران شرق، دکتر عبدی، و انتی بیوتیک خورد، اموکسی سیلین دوباره 5 مهر هم بردمش دکتر، اما این بار پیش متخصص، دکتر معتمدی، خیلی دستش خوب بود و وقت زیادی برامون گذاشت، انتی بیوتیک داد اما گفت اگر لازم شد، که خدا رو شکر لازم نشد و زادیتن (خارجی) خیلی موثر بود، از مطبش که اومدیم بیرون سریع یاد این بیت افتادم که "تنت به ناز طبیبان نیازمند مباد" البته با مضمونی برعکسش ، بس که بهمون خوش گذشت تو مطب آقای دکتر که بنده خدا خیلی هم فرتون و بیمار و ضعیف بود خودش، اما انقدر از بودن در مطبش و شنیدن صحبتاش (هرچند از شدت پایین بودن ولدم صداشون به سختی می...
دکتر ِ ارتوپد رفتن ِ پسرک
20. یا قابض قصه ی پسرک و دکتر ارتوپد از اینجا شروع شد که این پست رو خوندم و برای خرید از کفش فروشی آرمن ,واقع در خ سنایی اغوا شدم (البته خیلی هم عالی بود این پست و این کفش فروشی، ادامه رو بخونین!)، من که مدتی بود به مدل ِ راه رفتن های پسرک حساس شده بودم و بهش تهمت ِ کج راه رفتن زده بودم با خودم گفتم خوبه برم اینجا که کفشهاش طبیه و راحت و ازشون یه مشورت بگیرم و این بار یه کفش خوب و مطمئن براش تهیه کنم تا اگر هم مشکلی در راه رفتنش هست اصلاح شه. خلاصه ما رفتیم، خانم فروشنده بعد از مورد مشورت قرار گرفتن بهم کارت دکتری رو داد و گفت ببریدش اینجا، دکتر خوبیه، باید با نسخه بهش کفش بدیم، ما هم که اصلا انتظار پیچیده شدن ...