علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 24 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 8 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

ماجراهای ما و ماشین لباسشویی

1392/7/11 9:55
نویسنده : mahtab
626 بازدید
اشتراک گذاری

* اگه پسری بیدار باشه و ماشین لباسشویی رو روشن کنم معمولا دو تا حالت از خودش نشون میده، گاهی میاد و می چسبه به من به نشونه ترسیدن ازش (از صدای جریان آبش میترسه) و  گاهی هم شجاعانه میره جلو و خاموشش میکنه که در هر دو حالتش دردسر داریم باهاشون.

اعتراض نوشت: آخه  انصافه چون ماشین من سال 85 خریده شده  قفل کودک نداشته باشه؟! یعنی واقعا اون موقع علم هنوز به اندازه ی الان پیشرفت نکرده بود یا  بهمون کلک زدین که الان مجبور شیم بریم یکی دیگه بخریم؟نیشخند

 

 

*یک بار که ماشین لباسشویی رو روشن کرده بودم دیدم هر چند لحظه یک بار از داخل ماشین صدای تلق تولوق میاد، هر چی فکر کردم دیدم که هیچکدوم از لباسهاییکه داخلشه  دکمه آهنی و یا زیپی که بخواد اون صدا رو بده ندارن، دیگه داشتم گیج میشدم، هر جور بود گذشت و شستشو تموم شد، بعد از در آوردن لباسها در کمال تعجب لابلای اونها با یک عدد  در ِ قابلمه ی الومینیومی مواجه شدم که گویا دست گل پسری بوده که این روزها  اونجا شده مخفیگاهشنیشخند

تجربه نوشت:یادم باشه از این به بعد به قول مامانم قبل از روشن کردن ماشین لابلای لباسها رو خوب بگردم.

 

 

*داشتم دنبال کنترل تی وی میگشتم و به پسری هم گفتم کنترل کو؟  بهش شیر فهم کردم که دنبال ِ چی میگردم، اون هم دست به کار شد و مثل من دولا میشد زیر مبل و وسایل  خونه رو میدید و با خودش یه چیزایی میگفت، همه جا رو گشتم پیدا نشد، یاد مخفیگاهش افتادم، درسته همون جا بود، یادم موند که از این به بعد سراغ هر چی گم شد رو از ماشینمون بگیرمچشمک

اما نمیدونم چرا پسری  بعد از پیدا شدن کنترل  باز هم داشت به عملیات جستجو ادامه میداد خنده

 

 

این هم پسر ما و دوست محبوبش البته در زمان استراحتش(وقتی  که خاموشه)چشمک

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (12)

فهیمه
9 مهر 92 8:42
یه بار کنترل تی وی رو نذاره تو ماشین؟
امان از دست این پسلای شر و شیطون


گذاشته بود دیگه!
محبوبه
9 مهر 92 8:53
الهيييي
الان واقعا دلم خواست بخورمش!
وروجك ناقلا.قيافشو.چه جوري رفته سر لباسشويي؟
اميرمهدي من خيلي آرومه.يعني ممكنه بعدا از خودش يه همچين شيرين كاريهايي نشون بده؟


همون بهتر که ارومه واللا
مامان امیر محمد(وروجک مامانی)
9 مهر 92 11:12
سلام مامان مهربون میشه بیای وبم نظرتو بهم بگی ....
خیلی برام مهمه


به روی چشم
شاپرک
9 مهر 92 16:37
چه جالب !!!
رها هم خیلی این روزها به لباسشویی علاقه داره
از دست این وروجکها
چه کارهایی که نمیکنن والا


پس ایشون هم؟!
مرمر مامان محیا
11 مهر 92 12:21
واااااااااااااااااااای مهتاب...دقیقا این انفاق پریشب برا ما رخ داد.با این تفاوت ک محیا خودشو زیر مبل جا کرد و رفت آوردش و داد به ما...ولی جالبه اونم باز بعد پیدا کردنش دنبالش میگشت.


پس محیا خانوم هم؟
ماشالا به جونش باشه با این هوش و ذکاوتش
مهدیه ( مادر دختری)
11 مهر 92 17:48
در قابلمه؟؟؟؟!!!
چه دردسرایی داریا؟!!
اگه هربار که ماشین کار نمی کنه درش رو محکم ببندی هم میتونه بازشکنه؟


اتفاقا دیشب همسرم داشت همینو میگفت و من جواب دادم که آخه دلم نمیاد وقتی میاد و میخواد به زور بازش کنه و نمیتونه و به من اشاره میکنه بازش کنم دست رد به سینش بزنم
الان حتما میگین چقدر لوسش میکنی؟
رزماری
11 مهر 92 18:04

ای جان .قربونش برم که انقدر جیگره .الآن دارم این شیرن کاری پسرت رو برای همسرم تعریف می کنم



ممنون عزیزم لطف داری
برای همسرتون؟ پس خبر شطونیهای این بچه به ایشون هم رسیده؟
مهدیه ( مادر دختری)
13 مهر 92 8:39
نه بابا
لوس چیه!
مهم اینه که به نظرش احترام می ذاری!


اما من گاهی عجیب تو تربیت این بچه درگیر یه سری تضاد میشم و نمیدونم کی باید چی کار کنم؟!
مرضيه (مامان محمدمهدي)
15 مهر 92 11:56
ما هم هر وقت چيزي رو پيدا نمي كنيم اول تو ماشين لباسشويي رو ميگرديم
كفگير، بطري آبغوره، كنترل تلويريون، قاشق، دمپايي و... از جمله وسايليه كه تو ماشين كشف شده



کنترل و دمپایی و کفگیر رو ما هم تجربه کردیم
عجب بچه هایین اینها؟!
فروغ
16 مهر 92 10:28
یه سری شارژر داداشم خونه ما گم شد.همه اصرار داشتن بندازن گردن پسرم که اون موقع ها حدود 1سال و اندی داشت.اونا اصرار و من انکار میگفتم پسرک یه چیزی رو برداره یا میندازه تو لباسشویی یا توی کوزه سفالی گوشه هال. بلاخره بعد چند روز از تو اسباب بازی ها در اورد و معلوم شد مامانم مثلا مرتب کرده. یه بار شوهرخواهرشوهرم تو خونه ما یه لنگه جورابش رو گم کرد.منم عین شعبده بازها زودی از تو گلدون درش اوردم......
مامان دوقلوها
18 مهر 92 13:21
آخی خدارو شکر که لااقل بچه های من چیزی داخل ماشین نمی اندازن


مامان نورا
19 مهر 92 1:26
خدا این شیطون بلا رو حفظ کنه دقیقا کاراش مثل نورای ماست
خانومی توی پرسش و پاسخ دیدم واسه چند نفر اختصاصی در مورد بیمه صحبت میکنین گفتم بهتون بگم حالا یه سر بیایین وبلاگ ما اگه دوست داشتین به ما هم در مورد این خویش فرما هه توضیح بدین البته اگه وقت داشتین حالا سر زدن به وبلاگمون رو در الویت بزارین بقیه رو خدا بزرگه


ممنونم
به همجنین دختر شما رو
ادرس نذاشتین که!