ماجراهای سونوگرافی
سونو گرافی رفتنهای من تو دوران بارداری داستان داره برا خودش، هرچی بقیه میگفتن بابا انقدر این بچه رو نبر زیر اشعه، ما کمتر گوش میدادیم و راه به راه تا شک میکردیم به بودنش (البته اوایل بارداری که هنوز تکون هاشو نمیفهمیدم) یا دلمون برا دیدنش تو صفحه مانیتور تنگ میشد بدو بدو حاضر میشدیم میرفتیم مرکزِسونوگرافی. خوبیش این بود که یه مرکز میشناختیم که دکترش ماه بود، هر چی از خوبیش بگم کم گفتم، علاوه بر سونو گرافی کردن بهمون مشاوره ی مجانی هم میداد، از آداب معنوی بارداری گرفته تا انتخاب دکتر زنان و بیمارستان.
خلاصه روزهایی که دکتر برام سونو مینوشت هردومون کلی ذوق داشتیم و در اسرع وقت هماهنگ میکردیم برای انجام دادنش
یادش به خیر چه روزهایی بود، تا میرسیدیم اونجا، هنوز نرسیده و ننشسته، همسری لیوان آب رو پر میکرد و من به زور باید میخوردم، البته ماههای آخر که خداروشکر از برکت مثل بادکنک شدن ر ح م بیچاره ام، دیگه نیازی به انجام ِ اون مقدمات نبود
من چند جای مختلف سونو رفتم تا اینکه از یه تاریخی به بعد به طور ثابت پیش این آقای دکتر مهربون که براتون گفتم میرفتم، اسم مراکز و تاریخ مراجعمون رو میخوام تو این پست صرفا برای ثبت و ضبط خاطراتش برای خودم، یادداشت کنم
راستی برای سونوی سه بعدی به پیشنهاد یه دوست، ماه هفت رفتم سونو بدم که دکتر گفت نی نیت زیادی بزرگ شده،الان دیگه نمیشه، دیر اومدی و ایشالا برای بعدی زودتر بیا (البته میدونستیم تا نیاز نیست، بهتره سونوی سه بعدی انجام نشه، اما گفتم که ما بدجوری گیر داده بودیم به سونو بازی)
اما بار آخری که رفتم، وقتی گفتیم خیلی دوست داشتیم عکس رنگی و سه بعدیشو هم ببینیم، بنده ی خدا گفت بذارید ببینم میشه،خداروشکر موقعیت نی نی اجازه داد و شد، و یه عکس ازش بهمون داد
اون شب افطار خونه داییم دعوت بودیم و یه تعدادی مهمون داشتند، ما هم مثل نی نی ندیده ها عکسمونو از تو کیفمون در آوردیم و نشون تک تکشون دادیم، البته خودشون دست به دست میکردن و هر کدوم یه نظری میدادن، اکثرا گفتن شبیه خودمه که چقدر هم درست گفتن
هرچی میگذره میبینم دیگه اصلا به خودم شباهت نداره
حالا میریم سر لیست کردن سونوهام:
1-رادیولوژی پاستور (دکتر حسین باستین)90/10/3
اولین سونویی که تو اولین ویزیت دکتر زنان برام نوشته شد رو اینجا انجام دادم که اصلا از خود دکترش خوشم نیومد و دیگه هم نرفتم، اما اینجا بود که یک بار دیگه فهمیدیم واقعا باردارم ( بعد از تایید آزمایش و بیبی چک)
2-مرکز دکتر محمد اطهری (دکتر سید رضا حسینی) 90/10/26
اینجا یه مرکز شبانه روزی بود، رو حساب سابقه ی سقط قبلیم منتظر بودیم تا بریم سونو و صدای قلب رو بشنویم بعد به همه اعلان عمومی کنیم، قرار بود تو 8 هفته بریم اما یه دفعه اون شب هردومون پیله کردیم که چند روز زودتر بریم تا خیالمون زودتر راحت بشه، فرداش امتحان سمینار داشتم، زیاد خوندن نداشت، ساعت 8 و 9 شب که جایی سونو انجام نمیدادن، رفتیم بیرون به 118 زنگ زدیم و اینجا رو پیدا کردیم، صدای قلبشو شنیدیم و بالاخره بعد از مدتی راحت خوابیدیم، به مامانم خبر دادیم و....
3-سونو گرافی پیروزی (دکتر محمد صادق ناصری) 90/11/19
این مرکز هم نزدیک خونمونه و گویا معروفه چون از جاهای دور و نزدیک میان برا سونو، برای غربالگری رفتم اینجا، اون روز دانشکده یه جلسه ای داشتیم، به ساعتی که نوبتم بود نرسیدم از بس جلسه هه طولانی شد، منم داشتم خودمو میخوردم و کلی حرص خوردم، اما جابجا کردیم نوبتمو و بابا و همسرم اومدن دنبالم ورفتیم انجام دادیم، دل خوش بودیم که اون روز جنسیتشو هم بهمون میگن اما دکترش که خیلی هم عصبانی بود گفت من بلد نیستم تو این سن ِ بارداری جنسشو بفهمم، درحالیکه شنیده بودم تو سه ماه بعضیا تعیین جنسیت میکنن، (کلیشه شده اما باید بگم برامون فرق نداشت دختر یا پسر بودنش فقط دوست داشتیم زودتر بدونیم تا هم بتونیم بهتر باهاش رابطه برقرا کنیم هم مامانم اینا برا خرید سیسمونی خیلی عجله داشتن و میخواستیم تکلیف خریذها معلوم شه). خدا رو شکر سونوی غربالگری هم نرمال بود
4-سونوگرافی رسالت (دکتر رسول معصومی) 90/12/11 (یعنی دقیقا یک سال پیش، همچین روزی)
این مرکز همون مرکزیه که من خیلی ازش خاطرات خوب دارم،
این سونو رو به درخواست خودمون برای تعیین جنسیت انجام دادیم وگرنه اندیکاسیون پزشکی نداشت، دکتر گفت 70 درصد آقا پسره، دقیقا همین جمله رو گفت: " 70 درصد آقا پسره" و ... و گفت:" اگه یه بار دیگه قبل از اتمام سال بیایین (بدون نوبت و پرداخت هزینه، نگفتم خیلی ماه بود) بهتون 100 درصدش رو هم میگم".
5-و ما دوباره 90/12/25 رفتیم و ایشون هم گفتند نینی تون 100 درصد پسره، و وقتی پرسیدم ممکنه مثل بعضی موارد، آخرش برعکس بشه؟، گفت:" نه، این که من گفتم مثل هندونه ی به شرط چاقو میمونه، تضمینیه، مواردی که اشتباه میشه به خاطرِ نوع قرارگیری جنین، خطای دستگاه و یا بی تجربگی دکتره" ( اینو بگم که این سونو فقط برای اطمینان دکتر بود از جنسیت نی نی و 2 دقیقه هم طول نکشید)
6- سونوگرافی رسالت (دکتر رسول معصومی) 91/1/28
این سونو رو دکتر نوشت، معمولا تو 5 ماهگی باید یه سونو انجام بشه
7- سونوگرافی رسالت (دکتر رسول معصومی) 91/3/22
این سونو رو به خاطر بالا بودن قند خونم (از ماه شش به بعد) بنا بر دستور دکترمجبور شدیم انجام بدیم که تو این سونو سن ِ جنین یک هفته ای بزرگتر ارسنش تخمین زده شد، دکتر گفت جای نگرانی نیست، یک هفته اینور اونور خیلی مهم نیست، اما ما اون روز کلی ناراحت بودیم و بین من و همسری هم شکرآب شذه بود، البته اون موقع تو رژیم بودم، با اینکه وزنم تا آخر کلا 7 کیلو اضافه شد ازخوردن کلی از چیزها محروم شده بودم
8- سونوگرافی رسالت (دکتر رسول معصومی) 91/5/3
این آخرین سونوی دوره ی بارداریم بود و آخر ِ کارش، آقای دکتر باهامون کلی حرف زد و نصیحتمون کرد و برامون آرزوهای خوب کرد و گفت ایشالا برای بچه ی بعدیمون بریم پیشش،
یه بار که آقای دکتر پرسید" جنسیت نی نی رو که میدونین؟" همسرم به شوخی گفت بله دیگه دختره، دکتر گفت نه دیگه، بعدی ایشالا دختره،
این روز رو هیچوقت فراموش نمیکنم، خواهرم هم باهامون بود، همیشه دو نفری بودیم جز اون روز، همون روز بود که عکس رنگیش رو هم دکتر پرینت گرفت و بهمون داد
پی نوشت:
1- ببخشین انقدر طولانی شد
2- نکنه این پست تبلیغ به حساب بیاد و در ِ اینجا رو تخته کنن؟
یاور کنین آقای دکتری که ازش تعریف کردم از اقوام نیست،
عکس نی نی رو تو ادامه ی مطلب میتونین ببینین
جالبه بگم که بعد از دیدن این عکس، همسرم به شدت نگران شده بود که نکنه بچمون مثل این عکسه انقدر زشت باشه؟! بینیش بزرگ باشه؟!
و من و بقیه تا شب در حال نصیحت کردن و آروم کردنش بودیم ...