من و میوه های بهاری
دقیقا از ابتدای زمستون 90 بود که من میزبان پسرکم شده بودم
غذا که نمیتونستم بخورم و اشتهام به شدت کم شده بود
این بود که سعی میکردم بیشتر میوه بخورم و غذا نخوردنا و کم خوردنامو با میوه خوردن جبران کنم
اما خوردن میوه های زمستونی که بیشتر سیب و پرتقال و کیوی هستن آخرای زمستون دیگه باعث شده بود که حالم از همشون بد بشه، از طرفی از خوردنشون زده شده بودم و از طرفی میدونستم که میوه خوردن من برای بچه خیلی خوبه، خلاصه این وضع ادامه داشت تا بهار ، با اومدن بهار که نقطه عطفی تو تنوع میوه ها بود من مثل قحطی زده ها به میوه ها حمله ور شدم و یادمه همسرم هنوز میوه خریده و نخریده دوباره باید میرفت خرید، دیگه آخراش خودم خجالت میکشیدم از بس مصرف میوم بالا رفته بود.
تو کل دوران بارداریم هیچ ویار و هوس خاصی ندشتم جز ویار زیاد میوه خوردن اونم به شیوه ی آنگولاییها
تازه داشتم از بهار و خوردنیهای خوشمزش کیفور میشدم که جناب آقای دیابت بارداری زدن تو کاسه کوزم و مجبور شدم تنها چیزایی که با اشتها میخوردمشون رو هم کمتر و منظم کنم.
حالا امسال بهار با دیدن و خوردن این میوه های خوشرنگ و لعاب خاطرات پارسال دارن برام زنده میشن
امسال هم باز با میوه های زمستون مشکل داشتم، پرتقالهای عیدمون که یکی یکی خراب شدن، سیبهامون هنوز زندن و میلی برای خوردنشون نداریم، کیوی هامون رو هم چون جای زیادی از یخچال تنگ کرده بودن تبدیل کردم به مربا، که میتونین تو ادامه مطلب عکسشو ببینین، ضمنا این اولین بار بود که مربای کیوی درست کردم.
پی نوشت : به دستور مر مر جون دستور طبخش اضافه شد.
بفرمایید مربا
پی نوشت 1 : من از رنگ استفاده نکردم چون به نظرم ضرر داره و ضورتی هم نداره و به دلخواه خودم زعفران اضافه کردم که اتفاقا خوشرنگ هم شد، پدر و مادرم هم از طعمش خوششون اومد، یه کاسشو هم به همسایمون دادم تا نوبر کنه. یه مقداری شربت هم گرفتم ازش که طعم خوبی داشت و تو مایه های شربت آناناس بود مزش.
پی نوشت 2: من به جای جوهر لیمو از آبلیمو استفاده کردم.