علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

8 تا 9 ماهگی پسرک

1392/2/25 17:11
نویسنده : mahtab
572 بازدید
اشتراک گذاری

26 فروردین: دقیقا از فردای 8 ماهگیش بود که با بیرون رفتن باباش از خونه شروع کرد به گریه کردن.

گاهی اوقات که خیلی هم ربطی به بیرون رفتن از خونه نداره د د د د میگه

به گوجه فرنگی و موز علاقه ی عجیبی داره به نحوی که هر چی میخوره انگار سیر نمیشه از خوردنش

هر وقت برای خوابوندنش لالایی  میخونم شروع میکنه به صدا در آوردن از خودش و اواز خوندن.

بیشتر ترجیح میده غذا رو با  دست بخوره تا با قاشق.

به کارتون و آهنگ زیاد علاقه نداره، چیزایی توجهشو جلب میکنه که اصلا نمیفهمیم از چی اونا خوشش میاد مثل  تیتراژ اخبار و یا صحنه ی نماز جماعت و یا شنیدن تلاوت قران 

30 فروردین: خونه ی مامان بود که چهار دست و پار فتنش از حالت خزیدن به حالت درست و حسابیش در اومد. البته اوائل سه چهار قدم بیشتر نمیتونست پشت سر هم حرکت کنه.

30 فروردین بود که فهمیدیم عاشق چرخ خیاطیه 

 از 3 اردیبهشت با اه اه (eh)و اوه اوه   تلاش میکنه حرف بزنه.


3 اردیبهشت: از حالت چهار دست و پا میتونه به حالت نشسته در بیاد.

تعجبش رو با (اِ) e  e  e گفتن نشون میده، مثلا اگه اسباب بازیش از دستش بیفنته تند تند و البته با فاصله های زمانی  ثابت  میگه e e e

15 اردیبهشت: وقتی گوشی تلفنو جلو گوشش میذارم تند تند میگه ب ب ب   د د  و فهمیده که باید حرف بزنه.

23 اردیبهشت:  پرت کردن اختیاری اشیائ رو یاد گرفته.

24 اردیبهشت: از یک هفته قبل تا حالا حس میکنم گاهی اوقات میخواد بوسمون کنه، صورتشو میذاره رو صورتمون و گاز نمیگیره و گاهی هم فوت میکنه و ما از همینش هم داریم کلی دوق مرگ میشیم.

24 اردیبهشت: برای اولین بار تونست چند ثانیه بدون کمک روی  دو تا پاهاش بایسته.

 این روزها انقدر ورجه وورجه میکنه که به سختی میشه برای تعویض پوشکش آروم نگهش داشت.

مدتیه که اون بدخوابیهش بهتر شده و چند باری پیش بقیه از جمله مامان و خواهرم خوابیده که این مسئله برام خوشحال کننده ترین موضوع این ماهشه. (یه بار وقتی زیر سرم بودم و دو سه بار هم وقتی با همسری رفته بودیم بیرون خوابیده بود و من هر بار کلی ذوق زده میشدم)

الان مدتیه که هر وقت سرحال باشه کل خونه رو چهار دست و پا میره و وجب میکنه، اما خدا نکنه بد عنق و بد اخلاق باشه که اون وقت باید همش کنارش بشینیم و یا بغلش کنیم، کلا نباید تنها باشه، تو هر اتاقی که باشیم تندی راه میفته و پشت سرمون میاد .

انگار از رد شدن از روی موانع بیشتر از حرکت روی زمین صاف لذت میبره، اگه چیزی سر راهش باشه ترجیح میده به جای دور زدن و رد شدن از کنارش حتما از روی خود اون شیء رد بشه حالا هر قدر هم که به زحمت بیفته مهم نیست.

اگه چیزی دستش باشه و بهش بگیم بده من، یاد گرفته که دستشو دراز کنه و بهمون بده. نون و یا خوردنیهاشو هم به سمت دهانمون میبره  البته اگه بهش بگیم و دهانمونو باز کنیم.

دیگه زیاد تو روروک بودنو دوست نداره و ترجیح میده رو زمین و با پاهای خودش راه بره .

از وسایل آشپزخونه بیشتر از اسباب بازیهاش خوشش میاد.

از همه چیز از جمله من و باباش بالا میره و  کلا مصرف انرژیش بینهایت بالاست 

موندیم که با این همه تقلا بدن درد نمیگیره این وروجک؟!

خدایا به اندازه ی بزرگیت شکر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (17)

رها
25 اردیبهشت 92 22:25
بله این روزگار باید چهار چشمی مراقبشون بود دو تا کمه!


همینطوره دو تا چشم و دو تا دست و دو تا پا واقعا کمه








محبوبه
26 اردیبهشت 92 10:18
الهی نی نی وروجک...

نی نی منم یواش یواش داره از دنده هام بالا میره.شیطونیه برای خودش...

خیلی وقتا استرس میگیرم و احساس میکنم جاش براش تنگه.


ممنون

محبوب جان گفتی دنده و بالا رفتن نی نیت یاد خودم افتادم، من پارسال همین موقعها بود که تنگی نفس و تپش قلب گرفتم که دکتر گفت از بچست، یعنی تو نمیدونی بچه انگار رفته بود تو قلبم نشسته بود، به زیر معده و قلبم خیلی فشار میاورد، بهم میگفتن پسرها بیشتر بالا میرن و دخترها پایین، نمیدونم درسته یا نه اما من به شخصه گاهی فکر میکردم پسرم میخواد از دهنم بیاد بیرون {چشمک}






رزماری
26 اردیبهشت 92 13:08
آخی .این که گفتی غذا رو با دست بیشتر میخوره تا با قاشق ، من شنیدم این افراد اعتماد به نفس بالایی دارن .خواهر زاده منم اینجوی بود .حتی ماست رو با دست میخورد .ولی هزار ماشاالله 4 سالگیش غذا سفارش میداد از رستوران و می رفت خودش تحویل میگرفت .اعتماد به نفش در حد تیم ملی ه

راست میگی؟ یعنی موثقه؟
چه جالب!
خدا کنه اعتماد به نفس پسرما هم مثل خواهر زاده ی گل شما بالا باشه اما خدا به دادمون برسه اگه بخواد مثل گل پسر شما برا خودش غذا سفارش بده و از این کارهای تا این حد مستقلانه بکنه

برای تو
26 اردیبهشت 92 15:17
سلام

خیلی از کارهای رو که نوشتی دخترک من هم در همون زمان انجام می داد و این رو بگم که این دختر ما هم خیلی شیطون شده و درست مثل ثسرت تمام خونه رو وجب می کنه

علیک سلام
چه جالب!
پس خدا صبرتون بده و کمکتون کنه

علامه کوچولو
26 اردیبهشت 92 19:12
از رسول اکرم(ص) روایت شده که فرمودند:

” از نخستین شب جمعه ی ماه رجب غفلت نکنید

چه آن شب را ملائکه “شب رغائب” نامند

و آنچنان است که چون ثلث شب بگذرد

در آسمانها و زمین ملکی باقی نمی ماند مگر اینکه

درکعبه و حول آن جمع می شوند

و خداوند به آنها خطاب فرموده ، گوید:

ای ملائکه ی من ! هرچه میخواهید از من بخواهید …

آنها گویند : پروردگارا !، حاجت ما این است

که روزه داران ماه رجب را بیامرزی .

خدای تبارک و تعالی فرماید : چنین کردم

و مناسبتر آن است که هرکس این خبر را بشنود

در این شب بر ملائکه درود بسیار بفرستد

اَللُمّ عَجِّلِ لِوَلیِکَ اُلفَرَج . ما رو هم از دعای خیر خودتون محروم نفرماییدالتماس دعا

ممنون از لطفتون
اَللُهمّ عَجِّلِ لِوَلیِکَ اُلفَرَج
التماس دعا

رزماری
28 اردیبهشت 92 8:48
lمهتاب جون خواهر زاده من دختر ه و ازین کارها میکنه .مثلاً پیش دبستانی که بود مدیر گروه سرود و تاتر بود .تو مراسم خواستگاری من کلاس اول بود نگذاشت کسی میوه و شیرینی بده .خودش پذیرایی همه رو کرد .منه عروس خجالت میکشیدم ولی اون راحت با مهمونای غریبه سلامت و علیک میکرد بیا و ببین .راستی اون پلاک رو من تو فتو شاپ با ابزار Patch tool انجام دادم .این ابزار پایین اون چسب زخم هستش .طرز کار هم این طوره که اون قسمتی که میخوای رو انتخاب میکنی .حالا با هرکدوم از ابزارهای انتخاب که بستگی به بخش انتخابیت داره .از lasso یا polygonal lasso یا ... استفاده میکنی .بعد از select کردن با موس ، این بخش select شده رو میکشی به بخشی که میخوای اون طرحی بشی .
برای توضیح بیشتر من اول حاشیه پلاک رو انتخاب کردم بعد کشیدم روی بدنه ماشین که اون رنگ رو بگیره .اگه بیشتر توضیح می خوای بگو عزیزم بهتر برات توضیح بدم

ماشالا به خواهرزاده ی نازت خدا حفظش کنه
عزیزم ممنون از اطلاعات کامل و مفیدت لطف کردی

برای تو
28 اردیبهشت 92 12:00
نه عزیزم رمزت رو ندارم

نگفتی شما هم عکس پسرکتو میذاری تو وبت یا نه؟ اگه دوست داشتی رمز رو بذار ی لطف کن و
منم خواهم گذاشت

مهدیه
28 اردیبهشت 92 12:31
عزیزم تو وبلاگ مرمر دو تا کامنت گذاشتم هر وقت تایید کرد بی زحمت بخون و نظرتو بگو
بوس

حتما عزیزم

مرمر مامان محیا
28 اردیبهشت 92 12:48
بازم کلی شباهت رفتاری با محیا پیدا کردم

?oh, really

مرضيه (مامان محمدمهدي)
28 اردیبهشت 92 13:03
چقدر اين وروجكا به هم شبيهن
علاقه به موز و گوجه فرنگي...غذا خوردن با دست...علاقه نداشتن به كارتون...علاقه به تيتراژ اخبار و نماز و قرآن...عشق به چرخ خياطي...آروم نگرفتن موقع تعويض...علاقه به وسايل خونه در عوض اسباب بازي و ...
الهي خدا حفظشون كنه

واااای خدای من چه جالب
خودمون هم که تا حالا کلی تفاهم داشتیم با هم!
پس دیگه یه خبرایی هست و ما نمیدونیما

مرمر مامان محیا
29 اردیبهشت 92 10:37
حالا یه پست میذارم تا ببینی چقدر شباهت رفتاری دارن
جواب کامنتتو دادم خانومی

منتظرم عزیزم
ممنون

پویا تم
29 اردیبهشت 92 15:39
سلام دوست عزیز برای طراحی تم تولد و جشن دندونی و تقویم برای کوچولوهای نازتون در خدمتیم از طرح های ما دیدن فرمایید به ازای هر تم یک تقویم 12 ماهه با 5 عکس کودکتون هدیه بگیرید برای گیف تولد منتظرتونیم با نظر گذاشتن در وبلاگ آدرس وبلاگتون رو هم بگذارید http://pooyasm.blogfa.com
مامان زهرا
30 اردیبهشت 92 4:20



مهدیه
30 اردیبهشت 92 9:05
سلام

مهتاب جون من اون کامنتی که تو وبلاگ مرمری گذاشتمو می خواستم بیارمش اینجا. اگه قرار بود بیارم باید سه سری جملاتش رو عوض میکردم چون مخاطبش مرمر بود و شما ممکن بود سر در گم بشی. واسه همین گفتم شما بیای اونجا و نظرتو بگی.

منظوری نداشتم عزیزم!

دغدغه ی همسرت رو هم درک میکنم. منم زمانی که همسری خونه باشه به کامیپیوتر نزدیک نمیشم. ولی همسری من صبح تا غروب سر کاره و من تنهام. واسه همین زمانهایی که نی نی خوابه میام اینجا. نه اینکه بیشتر از بقیه وقت داشته باشم!

موفق باشی!


سلام گلم

اون کنایه ی من تنها محض شوخی بود عزیزم

ممنون از لطفت








رز
31 اردیبهشت 92 0:10
وبلاگ خیلی قشنگی داری
ممنون میشم منم لینک کنی البته به این اسم ✿◕‿◕✿ رز سفید ✿◕‿◕✿
rosee.sefid@gmail.com

میام پیشتون ایشالا و ...

زهرا
31 اردیبهشت 92 1:49
اخرشم شما مامان های وبی منو گوش می زنین یه بچه بیارم خدا حفظش کنه

اگه اینطوری باشه که معلومه در امر تبلیغ این وروجکها موفق بوده ایم
ممنون
پس ایشالا منتظریم

مامان محمدطاها
31 اردیبهشت 92 15:08
افرین مامان خوب
خیلی دقیق همه چیو ثبت کردید