سالگرد شروع با هم بودنمون
سلام
امروز همسری مجبور شد بره اداره،
نمیدونه خونه چه خبره ،
البته میدونه امروز چه روزیه (حالا انگار چه خبره؟ خودم بدم اومد! چه از خود راضی هستیم ما! )،
از صبح مشغول پخت رولت بودم،
بعدش هم با پسری رفتیم بیرون و برا همسری هدیه خریدیم، طبق معمول تو ماشین خوابش برد. اما بهتر شدچون به کارهام رسیدم و غذا درست کردم و ...
هدیه من رو هم همسرم یکشنبه شب، جلو جلو و به پیشنهاد خودش برام خرید(من خودم اینطور یبیشتر دوست دارم، البته بگم از سورپرایز هم خیلی خوشم میاد، اما ترجیح میدم وقتی لباسی رو نیاز دارم خودم در انتخابش شریک بوده باشم).
این هم همون رولتی که قولشو بهتون داده بودم، امیدوارم دلتون نخواد، راستی تو خواننده های روشنمون که خانوم باردار نداریم احیانا؟
راستی هنوز نخوردیمش، نمیدونم مزش چطوری شده که بخوام تعریفشو بکنم براتون...
و این هم لینک سایت شرکت تولید کننده پودر رولتی که من ازش استفاده کردم(نیان بگیرنم یه وقت رو حساب تبلیغ؟)
و حالا هدایا:
هر دوی این لباسها خوشگلتر از عکسشونن، تو عکس چروک به نظر میان، اما از این مدلیان که تو تن قشنگن، و ابنطوری انگار زشتن
اون سبزه (سبز تیره ) از این جنسای نرم و گرم و لطیفه، که فکر کنم اسم جنسش موهر باشه و صورتیه(البته صورتی تیره یا همون چرک) جنسش خنک تره.
و اینم هدیه من و پسری به همسرم
و این هم باز شده اش که خودش هنوز ندیدش، آخه هنوز تشریف نیاوردن خونه