علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

نیاز بچه ها یا راحتی ِ ما ؟

1392/4/5 23:25
نویسنده : mahtab
562 بازدید
اشتراک گذاری

سلام مامان های عزیز

البته منظورم از اینجوری خطاب قرار دادن اینه که احتمالا این موضوعی که میخوام در موردش بنویسم به کار ِ اونهایی که تجربه ی مادر شدن دارن بیشتر میاد.

اولین روزی که پسرم میخواست خودش غذا بخوره (که البته بهتره بگم غذا رو بریزه رو زمین) من واکنش مثبتی به این موضوع نداشتم، چرا که مسلما نتیجش برای من دردسر ساز و زحمت آفرین بود، به مرور به کمک بقیه و مطالعاتی که داشتم به نتیجه رسیدم که خوردن غذا با دست، یا همون خوردن غذاهای انگشتی یه مرحله ای تو رشد بچه ها حساب میشه و معلومه که نباید با این نیازشون مبارزه کرد و باید سختیهاشو به جون خرید.

اولین باری که پسرم میخواست  کف حیاط خونه ی پدر بزرگش بازی کنه و دست و پاهاشو کثیف کنه باز برای من سخت بود همراهی کردنش،

این بار که رفته بودیم اصفهان از اونجا که دیگه دستم اومده بود که  آب بازی و خاک بازی چقدر براش خوبه سعی کردم مقاومت نکنم، گرچه انگار همیشه نیاز بچه ها  بیشتر از تحمل ماست،

خلاصه منظورم اینه که  من به عنوان یه مادر بیشتر میپسندم که بچم تمیز باشه، پس اینطوره که سعی میکنم خودم بهش غذاشو بدم تا خودشو کثیف نکنه و در ضمن کار شستشوی لباسش هم به کارهام اضافه نشه صرفنظر از اینکه  اون بازیها چقدر براش آموزنده و لذتبخشه؟!

تمام هم و غم من به عنوان یه مادر اینه که چه لباسی براش بخرم،  از کجا براش لباس بخرم بدون توجه به اینکه آیا بچه ی من تو اون لباس احساس راحتی داره؟ میتونه راحت حرکت کته و فعالیت داشته باشه؟ گرمش نمیشه؟ قسمتهایی از اون لباس باعث آزار پوستش نمیشه؟

من ِ مادر سعی میکنم انواع و اقسام اسباب بازیها رو برای بچم تهیه کنم تا از زیر بردنش به پارک و بالتبع تحمل سختی ِ بیشتر شونه خالی کنم بی خیال ِ اینکه  بازی تو پارک و بدو بدوکردن  و دیدن بچه ها براش از هر بازی ای بهتره...

به عنوان یه بانویی که مادر هم هست همه ی فکرم اینه که خونم مرتب باشه، اتاق بچم منظم باشه، همه چیز سر جاش باشه، حتی وسایل باز ی ِ بچه، ویترین کمدش پر باشه از اسباب بازیها تا دکور  اتاقش به هم نخوره غافل از اینکه بچه ها باید با اسباب بازیهاشون بازی کنن(البته با انواع ِ  مناسب سنشون) و حتی خرابشون کنن تا چیز یاد بگیرن و بزرگ شن نه اینکه فقط  اونها رو از پشت ویترین کمدشون تماشا کنن...

من به عنوان یک مادر ِخوب  برنامه ریزی میکنم که چه جوری بهترین  جشن تولد و برای جگر گوشه ام  بگیرم با به کارگیری ِ جدیدترین  دکوراسیون (تم تولد) و کاملترین پذیرایی... بدون پرسیدن از خودم که تو کدوم نوع از  تولد بیشتر بهش خوش میگذر؟! تولدی که به خاطرش روزها از رسیدگی به بچه باز میمونیم و در نهایت میون جشن، اونی که تولدشه  بیتاب ِ اتمام تولده تا با رفتن به آغوش مادرش بتونه به آرامش مورد نیازش برسه یا  مهمونی ِ ساده ایه که توی اون بچه میتونه به راحتی جنب و جوش کنه، بریزه و بپاشه و نهایتا تو شب تولدش بیشتر از همه و بیشتر از همیشه خوش باشه؟!

 

من نمیخوام نیاز پسرم رو قربونی ِ راحتی ِ خودم کنم، امیدوارم بتونم موفق بشم

شما چطور؟

البته امیدوارم بتونم به این حد از شناخت برسم که بتونم  بین  اون چیزی که فرزندم از من میخواهد و نیازِ واقعی اش است و اونچه که  بهش نیاز نداره و فقط در حد یک خواستست  تمایز قائل بشم، که فرق وجود داره بین نیاز و خواسته...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (16)

الناز مامان آوا
5 تیر 92 23:03
درست ميگي مهتاب جون
الان ديگه بايد به خواست بچه هامون رفتار كنيم . شايد گاهي اوقات نتونيم اونجور كه ميخوايم رفتار كنيم يا اونجور كه ميخوايم بشه.
اما ما مادر پدر ها هر كاري كنيم باز بهترين چيزا رو براشون ميخوايم .
صلاح اونا رو ميخوايم.
اگه گاهي اوقات خلاف ميلشون رفتار ميكنيم فقط و فقط به خاطر خودشونه

واقعا هم پدر و مادرها همیشه بهترینها رو برا بچه هاشون میخوان
فقط خدا کنه اون بهترینی که ما تشخیص میدیم واقعا براشون بهترین باشه


الناز مامان آوا
5 تیر 92 23:10
منم خيلي دوست دارم كه اتاق دخترم هميشه مرتب باشه دخترم موقع غذا خوردن پيش بند ببنده و لباسو كثيف نكنه.
منم خيلي دوست دارم خودم بهش غذا بدم و خودش غذا نخوره
اما فقط فقط به خاطر خودش كوتاه ميام تا هر جور كه ميخواد بازي كنه و از بازيش لذت ببره.تا خودش غذا بخوره احساس استقلال كنه همه اينا رو به جون ميخرم خونه رو روزي 10 بار جمع و جور ميكنم لباساشو روزي چند بار عوض ميكنم هر روز حومش ميكنم تا خواسته هاش عملي شه.
هميشه كه بچه نيستن خلاصه بزرگ ميشن بذار تا وقتي بچه هستند لذت ببرند بذار تا بچگي كنند.

عزیزم یه مادر مثل شما چقدر باید مهربون و فداکار باشه که همه ی این سختیها رو به جون بخره برای لذت بردن و بچگی کردن جگر گوشه اش
خدا برات نگهش داره و سایه ی شما و پدرشو رو سرش مستدام کنه

گل بانو
6 تیر 92 10:31
هرچند اين پست رو براي مامانا نوشتي ولي خيلي اموزنده بود! به نظر من يه مامان وقتي موفق تره كه قبل از تولد بچه اش اين چيزا رو ياد بگيره!! حالا به زورم شده ازت ياد گرفتم !!! اصلا منم ني ني ميخوام


عزیزم شما هم "مادر بعد از این" هستی دیگه

واقعا هم زمان یادگیری تربیت بچه همونطور که در روایات هم اومده مدتها قبل از بارداریه
ایشالا به زودی نی نی دار شدن خودت
رزماری
6 تیر 92 12:01
مهتاب جون ،‌ واقعاً به نکات جالبی توجه کردی .
اگه خودمو 1 لحظه جای یه بچه بگذارم ( مثلاً علیرضا ) می بینم که دقیقاً حرفهات حرف دل یه بچه است .
تمایز بین این مقوله خیلی سخته و چقدر خوبه که مادرها بتونن این تمایز رو ایجاد کنن .
حسابی داری به ما تجربه مجانی میدیا



قابل شما رو نداره گلم
لحظه های من و تو
6 تیر 92 12:38
سلام وبلاگ
http://www.ma-yeki.blogfa.com/
یه مسابقه قشنگ داره. فرصت کردی سر بزن.


ممنون عزیزم
شادی
6 تیر 92 15:33
خیلی مطالب قشنگ و آموزنده ای بود عزیزم


خوشحالم
الهام(مامان اميرحسين)
6 تیر 92 15:36
سلام همشهري ...
امير حسين تو مسابقه ني ني شكمو شركت كرده...
راي و تبليغ...
هستي؟؟
به امير حسين راي ميدين؟؟


علیک سلام عزیزم
بله که هستم
اومدم گلم
الهام مامان علیرضا
6 تیر 92 16:31
قربونت مهتاب جون

حرف دل منو زدی

منم خیلی دوست دارم همین کارو بکنم البته تو خونه خودمون مشکلی ندارم ولی وقتی جایی می ریم مخصوصا شهرستان علیرضا جون کلافه میشه بس که باید مراعات کنه و به چیزی دست نزنه

البته فکر کنم در آینده بتونه مکان ها رو از هم تمایز بده.

ولی من خیلی برام مهم نیست لباساش کثیف بشه. رشد خلاقیتش برام مهم تره

فکر کنم تو وبم دیدی

در هر صورت مثل همیشه موضوع جالبی رو مطرح کردی ممنون.



خواهش میکنم عزیزم
بله درسته دیدم، چه خوب که شما بیشتر از همه چیز به فکر شکوفایی خلاقیت گل پسرت هستی


الهام مامان علیرضا
6 تیر 92 16:32
در ضمن خواستم بگم علیرضا جون تو مسابقه نی نی وبلاگ شرکت کرده ممنون میشم بیای وبم و بهش رای بدی
البته اگر هم نتونستی بیای فقط می تونی عدد 179 رو به 20008080200 اس ام اس کنی.
ممنون گلم.


به سلامتی!
به روی چشم
الهام(مامان امیرحسین)
6 تیر 92 20:35
ممنون
مهدیه
7 تیر 92 9:54
عزیزم من دیروز از چند نفر پرس و جو کردم و از دفتر استفتائات رهبری هم پرسیدم گفتن باید ببینی برای بچه و خود مادر ضرر نداشته باشه!
گفتم چطور متوجه بشم؟گفتن یا یکی دو روز روزه بگیر و ببین بچه اذیت میشه یا نه! یا از دکترش اجازه بگیر و یا اگه خودت احساس ضعف و ناتوانی کردی روزه نگیر!
حالا فردا زنگ میزنم دفتر سوالات شرعی خواهران ببینم اونا چی میگن!


ممنون از لطفت
منم دارم تحقیق میکنم و نتیجشو ایشالا بهنت میگم
ایشالا اون کاری رو بکنیم که درسته و وظیفمونه

مهدیه
7 تیر 92 10:00
راستش مهتاب جون راحتی بچه که خوبه! من گاهی مجبورم راحتی بچه رو فدای آرامش اطرافیانم بکنم
یه مثال بزنم متوجه میشی!
ما با خانواده ی شوهر تو یه ساختمون زندگی میکنیم. این روزا بچه ی جاریم اسهال و استفراغ داشت و دیشب تب کرد. حالا از اونجایی که ما باید بر اساس یه قانون ننوشته ای همه ی جمعه ها نهار رو منزل پدرهمسر نوش جان کنیم و اونجا هم به نظر من الان ویروسیه.
اما بخاطر بدست آوردن دل مادرشوهر و شوهر، و جلوگیری از عوارض احتمالی بعدی باید یه حمد بخونم به دخترم و فوت کنم بهش و برم تو محدوده ی خطر!!!
فکر کن من الان چه حالی دارم؟!
دعا کن همیشه درگیریت همین چیزا باشه و مثل من مجبور نباشی سلامت بچه ات رو فدای دیگران کنی!!
بوس

عزیزم سلام
حالا خوبه جاریت مثلا دکتره!
چطور اون به فکر نیست و به بقیه نمیگه؟
نمیدونم چی باید بگم؟!
اما نگران نباش به جاش حواس خدا بیشتر به شما و گل دخترته


مرضيه (مامان محمدمهدي)
8 تیر 92 9:37
فكر كنم مشكل اكثر مامانا همينه كه دوست ندارند بچه ها كثيف كاري كنند. من هم همينطورم ولي گاهي (خيلي كم) اجازه ميدم طبق ميلش رفتار كنه كه البته ميدونم بيشتر بايد آزاد بزارمش


منم طاقت دیدن کثیف کردن خودش و لباساش و خونمونو ندارم ...اما چه میشه کرد؟!
رها
10 تیر 92 18:40
اتفاقا خوب نکته ای رو گفتی عزیزم
بنظر من بعنوان مادر باید کمی دندون سر جگر مبارک بگذاری که اگه خونه ات بهم ریخت و چنین و چنان رو نتونستی تو تولد پسرت انجام بدی که دهن پر کن باشه و... ناراحت نشی. اتفاقا تو تولد مهمترین نکته خود عزیزامون هستند که باید بهشون برسیم و امیدوارم بتونیم بیشتر از همه به اونها خوش بگذرونیم. چون یقینا اینکه فلان دسرم فلان شد و چی دادم چی ندادم رو خاله زنکها هر کاری کنی استاد میکنند اما خنده آقا کوچولومون و ذوقی که از دیدن کیک و چیزهای رنگ و وارنگ میکنه رو با هیچی عوض نکن و میدونی هم که اونها از رفتار و استرس ما چه خوب فیدبک میگیرند
بهتون خوش بگذره...چیزی هم نمونده عزیزم

امیدوارم که بتونم اونطور که درسته و برا الان و آینده ی پسرم خوبه باهاش رفتار کنم

مامان بعد از اين
10 تیر 92 18:56
سلام مامان مهتاب گل، مرسي که به ما سر زدي. دختر من 31 شهريوريه! دم مرز گل پسر شما مرداديه؟

من هم موافقم با اين پستت، ولي به نظرم معني‌اش اجازه دادن به بچه براي انجام هرکاري نيست. معني‌اش مبارزه نکردن با رشد و طبيعت بچه است. به هر حال انسان هم يک موجود زنده است و بايد مراحل رشد طبيعي خودش رو طي کنه، مشکل ما انسانها اينه که فکر مي‌:کنيم تافته جدا بافته عالم طبيعتيم. همين تميز نگه داشتن دائمي و شست و شوي بيش از حد و جلوگيري از ميل طبيعي بچه ها به خوردن همه چيز که در واقع نمونه‌برداري سيستم ايمنيشونه براي تمام طول زندگي، عامل بسياري از بيماريهاي خودايمني و آلرژيها و ساير مشکلات سيستم ايمنيه. قصد دارم در اين مورد يه پست بذارم به زودي


علیک سلام عزیزم
به این خونه خوش اومدی
خب پس دختر شما هم نیمه اولی میشه!
خدا حفظش کنه
بله بودن در طیعت وبازی کردن و ... برای رشد طبیعی بچه ها لازم و مفیده


ساناز
11 مرداد 92 16:07
سلام مهتاب جون

خوبی؟نماز و روزه ات قبول

واقعا موضوع جالبی رو مطرح کردی

انشالله تو تربیت پسر گلت موفق باشی.



ممنون عزیزم