علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 16 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین 7 سالگیت مبارک

پسرهای دوست داشتنی ما

به کجا چنین شتابان؟

1394/8/17 7:55
نویسنده : mahtab
1,451 بازدید
اشتراک گذاری

45. یا واسع

انگار گاهی وقتها در بحبوحه ی دغدغه ها و دل مشغولیهات دیدار یک آشنا و دوست که تجربه ی مادری داره اون هم دو بار برات حکم ترمز گیر رو داره و بیشتر از هرچیز می تونه بهت تلنگر بزنه،

تا به خودت بیایی و بگی"به کجا چنین شتابان؟"

 

وقتی دیدم پسر ِ نزدیک به پنج سالشون در میزان ِ ارتباط گرفتن با غیر از خونوادش اونطور که باید راه نیفتاده و هیچکدومشون (مامان و مامان بزرگ و عمه اش که دوست من باشه) کوچکترین ابراز ِ نگرانی ای در این زمینه ندارن اما مامان سریعا بهشون گرا داد که پسرکمون کمی خجالتیه (البته من توضیح دادم که نباید جلوی بچه این موضوع مطرح بشه و در ضمن اقتضای سنشه و هنوز زوده برای انتظارات ما) ...

 

وقتی شنیدم پسرکشون به جای لفظ ِ "مامان" اسم مامانش رو صدا می کنه در حالی که ما به کوچکترین خطای پسرک در صحبت کردن (مثلا "تو" به جای "شما") حساسیم و بهش تذکر می دیم (البته مهربانانه و با نرمی) ...

 

وقتی در مورد تغذیه ی بچه هامون حرف زدیم و اون خانوم گفت که پسرش عاشق شیر و کیکه و ممکنه روزی یک بطری شیر رو همراه دو سه تا کیک tiny  بخوره در حالیکه من تازگی ها از ترس زیاد کیک و شیرینی خوردن پسرکم (برای جلوگیری از کم اشتهایی موقع غذا و همینطور یبوست)  حتی شیر خوردنش رو هم محدود می کنمخجالت...

 

وقتی در مورد ِ بی علاقگی ِ پسرک به درست کردن پازل نگران بودم و نزدیک بود کار دست جفتمون بدم (با اینکه به طور تئوری می دونم نباید بچه ها رو با هم مقایسه کرد و باید علاقه هاشون رو شناخت) و جاری جان آرومم کرد و گفت پسر اونها هم تو بچگی علاقه نداشته و هنوز هم همینطوره و از درو سر چرخوندن لقمه بدش میاد و با وجود علاقه ای که به بازی های فکری مثلا مکعب روبیک داره از بازی هایی مثل پازل خوشش نمیاد و جذبش نمیشه (تا حالا تشابهات اخلاقی این دوتا پسرعمو کم نبوده)، جالبه که پسرک ما هم زیاد دل نمی ده به پازل ساختن و با اینکه به نظر میاد بلده اشتباه درست می کنه و گاهی ازشون به عنوان وسیله ی بازی  در آشپزی استفاده می کنه (بس که خلاقه این بچه زبان)...


 

پی نوشت: به هیچ وجه قصد توجیه ِ رفتار ِ خاصی در خودم یا بقیه رو ندارم، فقط می خوام بگم خیلی اوقات نباید اونقدرها هم سخت گرفت، استانداردها و نکات بهداشتی و تربیتی قبول اما من ِ مادر گاهی بسته به درک خودم از اونها و تواناییم در رعایت کردنشون شرایطی رو برای فرزند یا خونوادم مهیا می کنم که در نهایت بیشتر از اینکه منافعی درکار باشه ضرر و زیانه که نصیبمون می شه خدای نکرده، منظورم استرس و فشاریه که احتمالا بر محیط حاکم می شه و خیلی اوقات دیده شده افرادی که اهل رعایت اصول تغذیه ای، تربتی بودند به خاطر حجم بالای استرس و نگرانی در برابر ِ افراد خونسرد و ریلکس از سلامتی و موفقیت کمتری برخوردار شده اند. که البته این یک  نتیجه گیری کاملا شخصیه و به هیچ وجه نباید در برابر نتایج ِ تحقیقات و بررسیهای علمی بهش استناد بشه و صرفا حاصل ِ تلفیق و تعدیل احساسات ِ دو مامان ِ 180 درجه متفاوتهچشمک.

پسندها (1)

نظرات (7)

مامانی
17 آبان 94 8:54
سلام عزیزم این مقایسه کردن ها عادیه، مهم اینه که چقدر روی خودمون کار کرده باشیم و تاثیر نپذیریم حالا من تقریبا سعی میکنم اینکارو انجام ندم، ولی اطرافیان به شدت این وظیفه رو دنبال میکنن ، نه که توی فامیل، چندتا بچه با فاصله سنی کم داریم، بعد از هر مهمونی، تا مدتها تفاوتهای بچه ها گوشزد میشه، و بدتر اینکه تفاوتهایی بیان میشه که به نظرشون مشکل بچه منه((، جالبتر اینکه گاهی من برعکسش رو معتقدم البته هرازگاهی میگن که خب تقریبا هیچ مشابهتی بین پدرومادرها نیست، که بچه ها هم شبیه باشن، ولی باز ماجرا ادامه داره درکل به نظرم باید متعادل بود(تا حد امکان)گاهی زیاد سخت میگیریم، گاهی هم زیادی سهل من تا جایی که در توانم باشه آزادش میذارم، تا طبق حدیث پیامبر رفتار کرده باشم، و صدالبته که رفتارمون خیلی آموزنده تره تا گفتارمون، ولی خب، بالاخره باید یه جاهایی هم اشتباه بکنیم دیگه
mahtab
پاسخ
مشکل همینه که با اینکه می دونیم مقایسه کردن اشتباهه خیلی اوقات ناخودآگاه تو ذهن و درونمون این کارو می کنیم و خودمون و بچمون رو اذیت می کنیم خدا اطرافیان شما را اصلاح بفرماید ان شاالله و به شما صبر جزیل عطا کند
مامان و بابایی دخمل بلا
17 آبان 94 11:14
سلام مهتاب جان عزیزم و علیرضا کوچولوی گلم واقعا بعضی وقتها ما به بچه ها خیلی سخت میگیریم و انتظارات زیاد و بیش از حد سنشون داریم ... به هر حال هر بچه ای یه جوره و اصلا مقایسه بچه ها با هم , درست نیست ... هر بچه ای یه علاقه ای داره , یه استعداد و منشی داره ... انشاالله که همه بچه ها به درستی تربیت بشن و استعدادهاشون به درستی شکوفا بشه ... میبوسمت دوست گلم ...
mahtab
پاسخ
علسیکم السلام دوست خوب و مهربونم بله، مقایسه بدترین اشتباه تربیتیه، خدا خودش حفظمون کنه ان شاالله و یاریمون کنه
مامان محمدمهدی
17 آبان 94 11:34
خب خداروشکر خودت به اشتباهاتت پی بردی و دیگه لازم نیست من تذکرات لازم رو بدم شوخی کردم من هم گاهی دچار این آسیبها و آفتهاش میشم مخصوصا در باب مقایسه ولی خب ترمزگیر من بابای بچه هاست که همیشه به موقع مینشوندم سرجام و نمیزاره از این نوع رفتارهم و افکار گاه و بی گاهم آسیبی به بچه ها برسونم
mahtab
پاسخ
اصلا یکی از دلایلی که من خودم میام و از اشتباهاتم می نویسم اینه که دیگه شما زحمت نکشی برای نصیحت و سرزنش من سر ِ ترمزگیر ِ شما من هم داشتم و دارم، اما مدتیه دیگه اثرش کم شده برام، بنده خدا دیگه خسته شده و در ضمن اثردهیش رو هم باید بالا ببره بس که من سرعتم زیاده اما خداییش بهترین ترمزگیرها همسران هستند برای هم خدا حفظشون کنه ان شاالله برای هم
لیلی
17 آبان 94 23:22
چه ملاقات مامانی بوده دو تا مامان با موضوع صحبت بچه. اینجا من و دوستم که بهم میرسیم از بچه داری در تنهایی غر میزنیم به بحث های دیگه نمیرسیم
mahtab
پاسخ
بله، جای شما خالی حق دارید، البته یه وقت فکر نکنی ما مامانها اینجا که به هم میرسیم اصلا غر نیمزنیم!!!
زهرا - گل بهشتی من
18 آبان 94 13:59
تازه اين تفاوت ها براي دو تا مامان كنار همه. وقتي چهار پنج تا مامان يه جا باشن تفات تربيت و رفتار مامان ها خيلي بيشتر خودشو نشون ميده كه بعضي وقتا براي آدم هضمشون سخته.
mahtab
پاسخ
واااای گفتی اون حالت که فاجعست
مامان طاها
23 آبان 94 17:52
کاملا موافقم
mahtab
پاسخ
حسنا
14 دی 94 14:06
چقدر بده اين مقايسه كردنا.حالا بنظرم اين جنبه اش كه آدم توي ذهن خودش مقايسه كنه كه اگه يه جايي نقص بود به فكر رفعش باشه بد نيست.ولي اينكه توي جمع بچهها باهم مقايسه بشن خوشايند نيست… توجه به تغذيه و روابط عمومي و لباس پوشيدن بچه خيلي مهمه ولي بايد ديد هركس چه نظري داره… جاري من از اول به بچه اش شير خشك داد…بخاطر اينكه هيكلش بدفرم نشه و نظرش اين بود كه فرمولاسيون شيرمادر با شيرخشكهاي امروزي تفاوتي نداره…يا از چهل روزگي به بعد يواش يواش به بچه اش غذا ميده…اونم غذاي سفره؛خودش چيزي براش درست نميكنه و بيشتر غذاهاي آماده كه از اونور ميرسن به بچه اش ميده.مثلا من نديدم يه بار يه حريره ساده درست كنه براش…من تصورم از هيجده سالگي بچه ام دانشگاه رفتنشه،اون تصورش اينه كه ماشين بخره بندازه زير پاي بچه اش بره لذت ببره از جوونيش…جديدا هم سوداي هجرت داره به اين بهانه كه توي شهر خودمون جايي براي پيشرفت نيست،در صورتي كه خودش ديپلم داره و مسلما هركس بخواد توي كمتزين امكانات هم ميترنه پيشرفت كنه.فكر كنم بيشتر غيبت نامه بود تا پرداختن به اصل موضوع…ولي در كل راهي كه اون داره با روش من صد و هشتاد درجه متفاوته…پس مسلما تربيت بچه هامون اصلا شبيه هم نميشه
mahtab
پاسخ
بله همینطوره، تربیت بچه ها طبق سلیقه و روش تربیتی خود والدین کاملا با هم متفاوته، اما واقعا شاخام دراومد از دست جاریت...غذای اماده میداد به بچش از 40 روزگی؟ خدا به داد اون طفلی برسه...گرچه به قول مامانم خیلی وقتا این بی خیالیه بچه رو بهتر می کنه اما خب این مدلش دیگه خیلی عجیب بود