بابا برقی ِ خونه ی ما

1394/11/18 15:10

نویسنده : mahtab

966 بازدید

اشتراک گذاری

57. یا محصی

فکر کنم در کنار ِ دینی که مزایای زیاد ِ اختراع ِ ادیسون بر دوش ِ بشر گذاشته است من به عنوان ِ مادر ِ پسرکی عاشق ِ وسایل ِ برقی باید کمی از این میزان دین را بر زمین گذاشته و دست ِ شکایت به سمت ِ ایشون بالا ببرم خندونک

محاله که صدای دستگاه ِ غذاساز، چرخ گوشت، همزن، جاروبرقی یا ... رو بشنوه و به سمت ِ منبع ِ صدا ندووووه!!!!

پی نوشت: البته تو این دنیای پر از سرگرمی های عجیب و غریب و کوچک و بزرگ که هرکدومشون هم دردسرهای خاص خودشونو دارن علاقه مند بودن به چنین وسایلی و لذت بردن از تماشا کردن ِ کارکردن ِ اطرافیان با اونها خودش بسیار جای شکر داره

ماهگرد نوشت (3 تا 3/5 سالگی) , علایق نوشت , روزانه نوشت

پسندها (3) پسندیدم

مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

مامان محمدمهدی
19 بهمن 94 8:32

فقط تماشا میکنه؟ یا خودش هم دستی میبره برای کار کردن؟

mahtab
پاسخ

هم نگاه می کنه هم سوال می کنه هم کمک می کنه ولی خدا رو شکر جلوتر از این مقدار نمیره و موارد ایمنی رو رعایت می کنه و محتاطه حسابی

ریتا
19 بهمن 94 11:51

سرگرمی بچه ها همین چیزاست دیگه... خیلی دوست داشتم حیاط داشتیم. بچم توی حیاط بازی می کرد... آخه مولینکسم شد سرگرمی؟ دلم برای بچه ها میسوزه!

mahtab
پاسخ

حیاط گفتی و کردی کبابم

صبا
19 بهمن 94 16:23

بله دیگه تاحدی و فقط در بازه زمانی کوتاهی سرگرم میشن و صداشون درنمیاد

البته اگه دلشون نخواد مدام دکمه خاموش و روشن دستگاه رو بفشارن

mahtab
پاسخ

گاهی اوقات آدم دلش می خواد کمک نکنن و برن بشینن و فقط محصولش رو بخورن اما محاله پسرک من باشه و نخواد کمک کنه...البته که به همون گذاشتن دستش روی دست من هم راضیه و حس کمک بهش دست میده

زری
20 بهمن 94 0:08

عزیززززم

دخترمن هم عاشق دستگاه آبمیوه گیری ومرکبات گیریه،وبه واسطشون عاشق آب پرتقال وآب هویج هم هست

mahtab
پاسخ

زنده باشه

رزماری
24 بهمن 94 11:12

اخی بابا برقی کوچولوی قشنگ من . باز خدا رو شکر که خوشش میاد ، برادرزاده من که به شدت میترسید .اصلاً نمیشد جلوش غذاساز رو روشن کرد .میلرزید طفلک .البته گاهی بد هم نبود مثلاً تو اوج شلوغ کاری و شیطنتش از خونه همسایه صدای دریل میومد یهو میپرید بغل نزدیکترین فرد و ساکت میشد

یونا هم تا الان که عکس العمل ترس آلود نشون نداده فکر کنم مثل آقا علیرضا علاقه مند بشه

mahtab
پاسخ

به نکته ی خوبی اشاره کردی ترس علیرضا هم از اونایی بود که به صدای بلند حساس بود و تا کوچیک بود گریه میکرد و تا چند وقت قبل هم از صدای بلند خوشش نمیومد و میرفت یه گوشه ای که دور باشه ، از دریل هم تازگیها دیگه فرار نمی کنه

پسرهای دوست داشتنی ما

بابا برقی ِ خونه ی ما

نظرات (5)

مطلب بعدی

مطلب قبلی