علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 4 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

از تولد تا عروسی

1394/9/23 8:14
نویسنده : mahtab
861 بازدید
اشتراک گذاری

48. یا مجید

از همون یک سالگی به بعد کاملا مشخص بود که عشق ِ تولده و هر بار که کیک میدید حتی از این کیکای کوچک پذیرایی می گفت شمع بیارید تولد بگیریم، حالا از 10 مهر (عید غدیر) که عروسی خاله مریم رو دیده و بهش خیلی خوش گذشته رفته تو کار ِ عروسی، البته بگم که عروسی های پر سر و صدا رو دوست نداره و از همین مدل های مهمونی مانندش خوشش میاد، چون تا سال قبل که تصورش از عروسی فقط عروسی های اصفهان بود می گفت "نریم عروسی، ترقه می زنن ".

شب عروسی خواهرم وقتی داشتیم وارد تالار می شدیم و از کنار ماشین عروس رد شدیم به باباش گفت " چرا برا مامان ماشین عروس نمی خری؟" در حالی که به خاطر سر و وضعم صورتم زیر چادر بود و درست جایی رو نمی دیدم از خنده روده بر شدمقه قهه.

اون شب از باباش پرسیده بوده که "من کی داماد می شم؟"بغل.

جالب ترین نکته براش از عروس دسته گل عروسه، گاهی گلهای مصنوعی گلدون خونه رو برمیداره و میگه گل عروسه و میده دست من، مثلا خودش داماده و من عروسبغل(که البته به این مدل بازیش بال و پر نمیدم زیاد و یک بار هم بیشتر پیش نیومده).

تا مدتها می گفت " عروسی خاله خوب بود دوباره بریم". و گاهی هم میگه "چرا بازم نمی ریم عروسی خاله؟" (و هربار تو دلم میگم خدا نکنه بریم!!!!).

تالارشون تو خیابون پیروزی بود و گاهی از جلوش رد می شیم و هربار به درستی در ورودیش رو نشونمون میده و کلی ذوق می کنهآرام.

 پسر ِ گلم ایشالا دامادی ِ خودت

پسندها (2)

نظرات (8)

مامان محمدمهدی
23 آذر 94 23:33
ایشالا
mahtab
پاسخ
قربونت
مهدیه
24 آذر 94 0:36
ان شاءالله
mahtab
پاسخ
ممنونم معلومه کجایی شما مهدیه بانو؟
مامانی
24 آذر 94 8:07
سلام عزیزم ایشالا قبلا هم گفتم،من تقریبا همه پستهاتون رو میخونم، ولی بعضی هاش مثل این پست انقدر کامله که حرفی برا گفتن نمیذاره، و بعضی هاش هم انقدر مشابه جریان خونه ماست که انگار دارم خودمون رو میخونم در هرصورت ممنون که به ما سر میزنید
mahtab
پاسخ
اون وقت کامل بودن پست یعنی چی؟ یعنی پستهایی که براشون نظر داده میشن ناقصن احیانا؟ خوشحال میشم از امتداد داشتن دوستیمون
زهرا
24 آذر 94 12:10
اي جانم. ببين اين وروجكا چطوري با شيرين زبوني دل مي برن از ما! ان شالله داماديش.
mahtab
پاسخ
ممنونم
مامان فهیمه
25 آذر 94 9:06
سلام عزیزم من از طریق دوست خوبم مریم جون مامان آیدین گلم باهاتون آشنا شدم واسه پست لجبازی بچه ها و گریه و داد و فریاد. میخوام اگه موافق باشین همراه بقیه دوستان با شما باشم
mahtab
پاسخ
سلام فهیمه جان خیلی خیلی خوش اومدید دوستی با شما که از طریق دوست خوب و نازنینم مریم جون شروع شده باعث افتخاره برای من ان شاالله بتونیم دوستان خوبی برای هم باشیم
مامان اریا
28 آذر 94 10:09
اوه اوه کارت در اومد میخواد داماد شه فسقل خان
mahtab
پاسخ
همینو بگو، آخه چه عجله ایه آخه؟ حالا بودیم در خدمتش
منم لیلی
6 دی 94 13:16
اخی عزیزم.. ایشالله دامادش کنی عزیزم
mahtab
پاسخ
به همچنین شما
حسنا
14 دی 94 13:46
ايشالا داماديش…و البته ايشالا كه يه عروس خوب نصيبتون بشه… راستي يه موضوع بي ربط…چندبار به اون وبلاگت سر زدم كه خود به خود دايركت ميشد به يه صفحه ديگه…يكي از دوستاي پرشين بلاگم اين مشكل رو داشت…قالب وبلاگش رو عوض كرد درست شد.شما هم يه امتحاني بكن شايد نتيجه داد با تشكر🌷
mahtab
پاسخ
ممنونم و به همچنین ان شاالله بله...مدتی اینطور بود..امروز بالاخره حل شد