علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 21 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

از واکسن 18 ماهگی چه خبر؟ + واکسن یک سالگی

1392/11/21 23:51
نویسنده : mahtab
1,589 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان

ان شاء الله یکشنبه آینده باید واکسن 18 ماهگی پسرکمونو بزنیم،

خیلی استرس دارم،

ممنون میشم اگر تجربیاتتونو در این زمینه در اختیارم بگذارین و بگین آیا خیلی سخته واکسنش؟ دردش زیاده؟ تب هم داره؟

آخه قراره اگر خدا بخواد 5 اسفند ماه بریم مشهد (فکر کنم دعای شما دوستانی که دعا کردین در حقمون مستجاب شده)، اینه که میترسم تا اون موقع سرپا نشده باشه و تب داشته باشه،

ممنون از محبتتون

یکشنبه،  27بهمن ماه:

امروز طی یک عملیات ضربتی و هماهنگ ناشده ساعت 11 ظهر واکسن پسری رو زدیم،

بیشتر از اینکه برای تزریق واکسن گریه کنه از خوردن قطره فلج اطفال گریه کرد،

چون تو این چند روز اخیر زیاد دارو خورده کلی به این قضیه حساس شده،

از ظهر تا الان تقریبا هیچ علامت و مشکل خاصی نداشته خدا رو شکر،

هرچهار ساعت قطره استامینوفن رو بهش دادم،

از ساعت 8 شب یه کمی دستهاش گرم شدن،

الان هم خوابه و فعلا تب نداره،

تا فردا ان شاء الله به خیر بگذره...


دوشنبه، 28 بهمن:

دیشب به جز یه کم داغ بودن دستها و پاهاش و البته سرش مشکل دیگه ای نداشت خدا رو شکر، از دیروز هر 4 ساعت بهش استامینوفن دادم تا امروز صبح، دیگ بهش نمیدوم چون فعلا دیگه داغ نبوده بدنش، الان هم خوابیده و از صبح تا حالا هم مثل همیشه بوده میزان شیطنت و وروجک گری اش.

راستی دیروز در مرکز بهداشت واکسن رو به دستاش زدن و  کلی از این موضوع خوشحال شدم. راستی نمی دونم چرا از دیروز تا حالا در پسری  ذره ای از درد اثری ندیدیم، نکنه واکسنش آب بوده؟!

کلا به نظرم واکسن این دفعه اش از همه واکسنهای قبلی راحت تر بود برامون (زن داداشم هم همینو گفته بود بهم قبلا، راستی گفته بودم که  زن داداشم علاوه بر بالا بودن نمره ی  هنرش  معدل دکتریش هم خوبه؟! خوشمزه)

واکسنهای این مدت همه با فاصله های  کم بودن، تا شش ماهگی که فاصله ها دو ماه بود و بعد هم تا واکسن یک سال و نیمگی فاصله شش ماه بود، و حالا واکسن بعدی...

شش سالگی...

فکرش هم یه جوری میکنه منو...

تا اون موقع کی مرده کی زنده؟!

 

خدایا همراهی همیشگی ات را از ما مگیر

خدایا شکرت

 

پی نوشت:دیروز خواستم پست مربوط به واکسن یک سالگی پسری رو بخونم، هرچی گشتم چیزی پیدا نکردم، گویا اصلا از واکسنش و ماجرای تزریقش و زمانش هیچی ننوشتم، چراشو نمی دونم؟!

تو تقویمم دیدم تاریخش 3 شهریور 92 بوده، گفتم خوبه تو همین پست بنویسم تا تاریخش رو داشته باشم،

تا جاییکه یادمه برای واکسن یک سالگیش هم مثل دیروز با مادرم رفتیم مرکز بهداشت واصلا هم گزیه نکرد؛ اون هم به دستش زده شد، شنیده بودم ممکنه یک هفته بعد روی بدنش دونه های قرمزی بریزه بیرون که خدا رو شکر اون اتفاق هم نیفتاد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (20)

مامان آرتین
21 بهمن 92 1:14
چون ببشتر میفهمن و نمیتونن راه برن براشون سخت تره .آرتین که تا دو روز درست راه نمیرفت و شب اول هم تب کرد.انشااله که گل پسرت اصلا تب نکنه و مشهد حسابی خوش بگذره
mahtab
21 بهمن 92 8:03
دوستان نظرات این پست بدون تایید ثبت میشن، و با عرض شرمندگی بدون پاسخ میمونن، پیشاپیش از همتون بابت لطفتون ممنونم
مرضيه (مامان محمدمهدي)
21 بهمن 92 9:08
براي محمد مهدي كه خيلي وحشتناك بود، اگر يادت باشه پستي هم بهش اختصاص دادم فقط حواست باشه بعد از تزريق تا دو سه روز حمام نبريش، من اينو نمي دونستم و جاي تزريق تا بيشتر از يك ماه متورم و دردناك بود انشاالله عليرضا جون به راحتي اين مرحله رو پشت سر بذاره و تا مدتها خيالت راحت بشه
مرضيه (مامان محمدمهدي)
21 بهمن 92 9:09
راستي خوش به سعادتتون كه مشرف ميشيد حرم امام رضا (ع) ما رو اونجا فراموش نكنيااااااااااااااااااااااااااا
مهدیه
21 بهمن 92 9:32
منم اطلاعاتی ندارم فقط دعا میکنم هم مایه ی دردسر و ناراحتی رو برای علیرضا و شما فراهم نکنه و هم مانع رفتن تون به سفر نشه! ایشالا که خیره!
مژگان امینی
21 بهمن 92 9:48
برای پسرم که توی پایش زدند خیلی سخت تر شد چون نمی توانست راه برود ولی خواهش کردم واکسن دخترم را توی دستش زدند.قبل از واکسن زدن هم شربت استامینوفن می دادم.تا پنجم اسفند که ان شا ا.. برطرف می شود.
ملکه
21 بهمن 92 9:52
سلام از واکسن 18 ماهگی نگو که خیلی بده! از همشون سخت تره. سعی کن یه موقعی بری که تو اون 3 روز بیرون نخوای بری. چون خیلی اذیت می کنه بچه رو ایشالا به سلامتی برید و بیاید. برا ما هم دعا کنید
mahtab
21 بهمن 92 10:01
در جواب ملکه جان باید بگم خدا به دادمون برسه چون سه شنبه 29 بهمن یعنی دو روز بعدش عروسی دعوتیم فکر کنم باید بی خیال رفتن به عروسی بشم عروسی نزدیکانمون هم هست نوه عمه ام
الناز مامان آوا
21 بهمن 92 10:54
سلام مهتاب جون نترس منم خيلي استرس داشتم اما اونقدرا هم سخت نبود. آوا روز يكه واكسن و زد و اومد خونه خوابيد پاشد نميتونست راه بره و درد داشت اما تا فردا ظهر بهتر شد و تا بعدازظهرش ديگه تونست راه بره . پاهاشون درد ميگيره واسه آوا رو يكي تو دستش زد يكي به پاش من شنيدم بعضي ها هر دو پا رو ميزنن. فقط بايد نازشو بكشي و مواظبش باشي ميخواي بشوريش موقع تعويض پوشك بيشتر مراقب پاهاش باش. نترس و استرس نداشته باش تا سه روزم حموم نبرش شب قبل ببرش حموم كه ديگه نياز نداشته باشه.
مرمر مامان محیا
21 بهمن 92 11:34
ما ک بی تجربه ایم.ولی مسلما میزان درد و ریکشن بالاتره.چون هم درکشون بالا رفته هم سیستم ایمنی شون قوی تر.قبل بردنش تو نت سرج کن مامانا ایده هایی خوبی دارن.مثه همین حمام نبردن. ایشالا به خوبی و خوش طی کنید این مرحله آخرو.
مامان محمدپارسا
21 بهمن 92 12:25
من که تجربه ندارم چون امروز واکسن 1 سالگی پسرمو زدیموولی با خوندن این پست ها استرس گرفتم
فهیمه
22 بهمن 92 15:22
آی گفتی واکسن یاد واکسن 2 ماهگی افتادم لطفا یکم تجربیاتتو در اختیارم بذار ممنون میشم
فهیمه
22 بهمن 92 15:23
واقعا؟ قراره بیاین مشهد؟ حیف این پسرکم خیلی کوشولوئه عزیزم در خدمت باشیم
رزماری
24 بهمن 92 13:04
به به زائر مشهد الرضا شدین ؟ الهی شکر انشاء الله خود امام رضا بهتون کمک کنه تا به راحتی واکسن علیرضا جونم رو بزنی و زود هم حالش خوب بشه
الهام(مامان اميرحسين)
24 بهمن 92 17:08
سلام عزيزم واكسن 18 ماهگي بسيييييييييييار ساده و بي دردسره!! 24 ساعت اولش بچه از درد نميتونه تكون بخوره و بهتره بهش هر 4 ساعت يك بار استامينوفن(قطره)بدي تا هم تب نكنه هم دردش آروم بشه... علايمش هم مثل سرماخوردگيه كه يه هفته بعد از واكسيناسيون بروز ميكنه!البته اگه بخواد بروز كنه!؟ چون تو بعضي بچه ها اين علايم هم بروز نميكنه! ايشالا شما جزو اون دسته باشيد... اگه يه هفته بعد هم اين علايم رو داشت بهش شزبت ديفن هيدرامين بده تا علايم از بين بره... چيز ديگه اي يادم نمياد... واكسيناسيون خوبي داشته باشيد...
mahtab
27 بهمن 92 23:41
با تشکر از همه شما دوستان امروز بالاخره موفق به شکستن شاخ غول واکسن شدیم
مامان آرتین
28 بهمن 92 15:57
خداروشکر که زیاد اذیت نشد.
مرمر مامان محیا
28 بهمن 92 16:01
خدا رو شکر که اذیت نشد
الناز مامان آوا
28 بهمن 92 20:44
خب خدا رو شكر همه چيز به خوبي پيش رفت و پسري حالش خوبه و اذيت نشد چه خوب كه واكسنو به دستاش زدن اينجوري خيلي بهتره و بچه ها اذيت نميشن واسه آوا رو يكي به دستش زدن و يكي شم به پاهاش.
افسانه
17 اسفند 92 9:36
چه جالب كه به دستش زدن!!! خدا كنه براي بهداد هم به دستش بزنن... اين رون پا خيلي وحشتناكه اون هم با اين ورجه وورجه هاي بچه ها! در هر حال ممنون كه بهمون تجربياتت رو گفتي
mahtab
پاسخ
خودمم کلی خوشحال شدم، می خواستم ازشون بخوام به دستش بزنن که دیدم مسوول واکسیناسیون بهم گفت دسشتو بزن بالا ایشالا برای گل پسر شما هم به خوبی و خوشی میگذره