علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 21 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

پسر ِ خارجکی ِ ما

1392/8/10 16:17
نویسنده : mahtab
310 بازدید
اشتراک گذاری

من چیکار کنم از دست این پدر و پسر ؟!

سر نماز بودم، پدر و پسر هم مشغول کامیون بازی بودند، پسر در حال پیاده شدن از ماشینش بود که پدر رو کرد به پسر  و گفت:

پدر: دیگه دوست نداری قام قام کنی؟

پسر: no   (با یک صدای زیر و کش دار و تن شبیه جمله ی سوالی و لوس گونه که واقعا خنده دارهنیشخند)

پدر "با تن لوس گونه": چرا دوست نداری؟

پسر "با لوسی بیشتر از قبل" : no

پدر "کاملا بی ربطانه و صرفا برای ادامه پیدا کردن مکالمه (چون سوال دیگه ای به ذهنش نمیرسه که پسر جوابشو  بلد باشه) میپرسه": ساعت چنده ؟

پسر با همون صدای لوس جواب میده: ده

 .................

 ...............................

(و این مکالمه دو سه بار ریپلی شد)

......................................................

و من به سختی تونستم جلوی خنده ی از ته دلم رو بگیرمقهقهه

 

نمیدونین این no گفتنش چه نازه؟!بغل

البته گاهی، دقت کنین ها فقط گاهی، کانورت میشه به فارسی و  میگه"نه"چشمک

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان سها
10 آبان 92 17:55
سلام
عزیزم مامان خوب علیرضا همونطوری که توی وبم دیدی هنوز تو لینکای من هستی
اگه خواننده همیشگی وبلاگم باشی پس می دونی که من پرستارم و با شیفتای نختلف بیمارستان دست و پنجه نرم می کنم و حتی حتما دیدی که خیلی دیر دیر آپ می کنم اونم با چند تا پست تو یه روز
من همین طوری شرمنده همه دوستام بودم که کم بهشون سر می زنم و
اخرین بار که برای شما کامنت گذاشتم دیدم به خاطر غیبت طولانی وبمو از لینکا پاک کردی
خب منم فکر کردم حتما حوصله اثال من رو که کم میان و یکجا نظر میدن رو نداری دیگه
البته تو دنیای حقیقی هم کمتر کسی با این شغل کنار می آد شما مقصر نیستی
در هر صورت گفتم بدونید هیچ دلیلی نداره

علیک سلام عزیزم
دوستی با شما افتخاری بس بزرگ است که به این راحتیها از دست نخواهیمش داد
پاک شدن اسم وبلاگتون از لیست پیوندها کاملا اتفاقی و بدون هیچ قصد و عمد صورت گرفته و الان دوباره با افتخار به لیست دوستانمون اضافه شدین

ما
10 آبان 92 21:18
عزیزممممم
ناسیی


ممنون عزیزم
معصوم/مامان جان جان فاطمه
10 آبان 92 22:41

عزیزمیـــ





لیلی
11 آبان 92 0:23
عزیزم





مرضيه (مامان محمدمهدي)
11 آبان 92 8:57
مامان خارجكي بايد پسر خارجكي هم داشته باشه
ريپلي و كانورت هم نشان از خارجكي بودن مهتاب خانم ما داره ديگه، مگه نه؟


خارجکی کجا بود عزیزم؟! اینها که دیگه خودشون یه پا فارسی محسوب میشن
یعنی واقعا بعضی کلمات هستن که فارسیشونو سخت تر میشه پیدا کرد یا به کار برد

رزماری
13 آبان 92 10:31
راستش بگو نمازت بخاطر خندیدن خراب شد یا نه ؟



چون خندم صدا دار نبود و کنترلش دست خودم بود طبق اونچه که میدونم درست بود و منم نشکوندمش