تو برای وصل کردن آمدی
تو این پست گفتم که والدین به خاطر بچه هاشون هم که شده باید یه جاهیی کوتاه بیان و خلاصه نذارن که بچه ها تو محیطی ناآروم و جنجالی بزرگ شن، حالا اومدم بگم که اون روز نمیدونستم روزایی از راه میرسه که ما پدر و مادرها حس میکنیم این بچه ها فرشته هایی غیبی هستن که از طرف خدا اومدن رو زمین و مامورن برای ایجاد انس و الفت بیشتر بین ماها.
این روزها وقتی که میخوام دست پسرکمو بگیرم تا تو خونه یا بیرون از خونه تو راه رفتن همراهیش کنم، وقتی میبینم بدون معطلی و اِه اِه کنان(مثلا میخواد یه چیزی بگه) اون یکی دستش رو به سمت باباش دراز میکنه تا دستاش تو دست هر دومون باشه هم کلی انرژی میگیرم، و هم کلی خدا رو شکر میکنم بابتِ بودن من و پدرش در کنارش، خالی نبودن دستهاش از دستهای اونایی که بیشتر از همه تو دنیا دوستش دارن و سرد نبودن نگاهش از ندیدن چهره هایی که از همه بیشتر عاشقشن و همینطور بابت داشتن محکمترین و همیشگی ترین زنجیر اتصال بین من و همسفر زندگیم.
پی نوشت: دوست داشتم یه همچین عکسی از خودمون بگیرم که هنوز موفق نشدم، ان شاءالله در روزهای آتی خواهم گرفت.