علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 8 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 23 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

پشتکار مثال زدنی این بچه ها

1392/5/5 14:34
نویسنده : mahtab
571 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

 از وقتی بچه دار شدم بارها و بارها پیش اومده که از خودم پرسیدم  اگه پشتکار ِ ما آدم بزرگا هم مثل این وروجکها بود چی میشد؟ دنیا حتما گلستون میشد!

حتما همتون دیدین که یه بچه از تلاش برای ایستادن خسته نمیشه، هر قدر هم که بیفته دوباره بدون ناراحتی و ذره ای خستگی با یه انرژی مضاعف و نو از جا بلند میشه و به این کارش دوباره و دوباره  ادامه میده تا اینکه  بالاخره بعد از مدتی عضلات بدنش آمادگی لازم رو پیدا میکنن و  با افزایش هماهنگی بین اعضای بدنش میتونه به راحتی بایسته، راه بره و حتی بدوه

واقعا اگه این تمرینات منظم و پیاپی نبود که یه جورایی براش نقش تمرینات فیزیوتراپی رو داره(به قول همسرم)  ممکن بود بتونه تو یک سالگی راه بیفته؟!

 

حالا راه رفتن فقط یک مثال بود از این همه کاری که بچه تو سالهای ابتدایی زندگیش یاد میگیره، منظور من از اشاره به این موضوع این بود که بگم داشتن پشتکار خیلی خیلی مهمتر از داشتن هوش و استعداده، این قضیه بین ما ادم بزرگا هم صادقه، زیاد دیدیم ادمهای موفقی رو که دارن  بیشتر از پشتکارشون سود میبرن تا هوش و ذکاوتشون، زیاد هم دیدین آدمهای باهوش تنبلی رو که با نداشتن پشتکار کوچکترین سودی از استعداد خدادادیشون نمیبرن

 

شعار مادرانه ی من مثل همیشه  اینه که بیاییم تا میتونیم به جای یاد دادن به بچه ها،  از بچه ها یاد بگیریم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

خاله پارمیدا
7 مرداد 92 11:58
دلم کوچک است! کوچکتر از باغچه ی پشت پنجره! ولی آنقدر جا دارد که برای دوستی که دوستش دارم نیمکتی بگذارم برای همیشه..پیش ما هم بیاین خ.شحال میشیم
مامان آریا
7 مرداد 92 18:45
سلام
مرسی که بهمون سر زدین خوشحالمون کردین



علیک سلام عزیزم
خواهش میکنم
مرمر مامان محیا
7 مرداد 92 20:35
حقیقتا حرفاتو قبول دارم.
من هر روز از محیا یاد میگیرم...پشتکارشو اگه داشته باشم رتبه 1 تخصص میشم به خدا


مامان قندعسل
8 مرداد 92 18:15
عجب حرف قشنگی،واقعا باید از بچه ها یاد بگیریم.التماس دعا



محتاجیم به دعا
لحظه های من و تو
9 مرداد 92 0:06
خیلی چیزها هست که اگر از بچه ها یادبگیریم دنیامون قشنگتر میشه


همینطوره
الناز مامان آوا
9 مرداد 92 14:26
موافقم

يه سري چيزا تو بچه ها نهفته است كه بايد بهشون دقت كني اونوقت ميبيني بچه ها چقدر ميفهمند بچه ها چقدر عاقلند .

چقدر باگذشتند چقدر با محبتند چقدر باپشتكارند چقدر باهوشند.



به نکات جالبی اشاره کردی الناز جونم

مامی امیرحسین
10 مرداد 92 19:29
سلام عزیزم. طاعاتت قبول.

من اصولا زیاد اهل نظر گذاشتن تو وبلاگها نیستم و به قولی خواننده خاموشم. در مورد وبلاگ امیرحسین، هم اینطور فکر میکنم که یه دفتر خاطرات دارم می نویسم ، همین که کسایی میان و وقت میذارن و می خونن خیلی خوبه، حالا اگر کسی برامون نظر هم بذاره خیلی خوشحال میشیم و به نظرمون برما منت گذاشتن. نظر گذاشتن را یه تکلیف نمیدونم بلکه یه لطف می دونم! البته این نظر ماهه.

چون میدونم نمی رسم برات نظر بگذارم و شاید بی اِهن و اهوم بیامو برم، به نظر شما احترام میذارم و برای اینکه بی اجازه و وبی خبر تو خونتون نیومده باشم،از رمزی که دادی استفاده نمیکنم و فقط مطالب بدون رمزتو می خونم.

ضمنا دوستانه عرض میکنم ادبیات جملاتی مثل "ازتون رفتار فعالانه تری انتظار می رفت " یا "گذاشتن کامنت برای پستهای رمزی نشونه ی پاسخ دادن به اعتمادیه که بهتون شده" لحن دوستانه ای نداره.

پسر گلتو ببوس

طاعات قبول


علیک سلام دوست عزیزم

من هم نمیخوام دوستانم روبه گذاشتن نظر مجبور کنم اما منظور من از فعال بودن و پاسخ دادن به اعتماد حداقل گذاشتن یه شکلکه از میون این همه مدلهای مختلف موجودش تو نی نی وبلاگ تا اگر هم وقت نمیکنین که حق هم دارین با دیدن اون شکلک من بفهمم که دوستانم (که رمز رو دارن) اومدن پیشم و با اون صورتک حسشونو بهم بیان کردن و سر ذوق بیام برای به اشتراک گذاشتن بخشی از مطالب خصوصیم با اونها

خلاصه من قصد غیر دوستانه بیان کردن این موضوع رو نداشتم

به هرحال اگر ناخواسته ناراحتتون کردم منو ببخشید

و لطفا به دیدن پستهای رمزیمون هم بیایین