علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 21 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

پسری و پدربزرگ و مادربزرگهایش

1392/2/6 22:11
نویسنده : mahtab
361 بازدید
اشتراک گذاری

 من از اون دسته آدمایی هستم که به قول همسرم از ارتباط دادن آدمها به هم و تحکیم روابط و ایجادِ  صلح و صفا بینشون اون هم به هر قیمت خیلی لذت میبرم،

با اینکه بین خونواده های من و همسرم یه کمکی تفاوت اخلاقی و ... وجود داره که گاهی سبب ایجاد یک میکرو سوء تفاهماتی میشه و هر بار به خودم گوشزد میکنم که لزومی نداره حتما هر دو طرفو با هم دعوت کنی، باز گاهی اوقات فراموشم میشه و هوای با هم دیدنشون به سرم میزنه (البته بگم هر دو طرف کاملا به دیدار هم علاقه و اشتیاق نشون میدن اون هم اشتیاق واقعی)،

دیشب برای اولین بار بعد از به دنیا اومدن پسرمون، میزبان پدر و مادر خودم و همسرم بودیم به علاوه ی خواهر و مادر بزرگم، اتفاق خاص و قابل ذکری پیش نیومد، فقط خواستم که این "اولین" هم اینجا تو دفتر خاطراتمون ثبت بشه. تو این مدت چند باری منزل همدیگه رفته بودن اما دیشب برای اولین بار بعد از اومدن علیرضا بود که خونه ی ما مهمون شده بودن. مهمونی تولد پسرمون هم خونه ی پدرم برگزار شده بود.

با همه ی این اوصاف خدا را شکر شب بدی نداشتیم دیشب و مادر همسرم هم پس از رفتن خونوادم از اینکه اونها رو دعوت کرده بودیم کلی اظهار رضایت کرد.


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مهدیه
7 اردیبهشت 92 9:54
اینم یکی از برکتهای بدنیا اومدن وروجکتونه دیگه! ایشالا مستدام باشه!
مرضيه (مامان محمد مهدي)
7 اردیبهشت 92 10:54
الهي هميشه شاد باشيد و الهي خدا اين پدر بزرگها و مادر بزرگها رو براي عليرضا جون حفظ كنه

خدا را شكر كه به خير گذشت


ممنونم

البته اینکه نوشتم به خیر گذشت به این معنا نیست که هر دفعهیه چیزی پیش میادا








مامان فائزه
7 اردیبهشت 92 17:27
سلام ایشاالله همیشه دور هم شاد باشید با پسر نازت اگه دوست داشتی بیا وبلاگ دخملیم یه سر بزن خوشحال میشیم جزء دوستای یسنا باشی در ضمن به وبلاگ نی نی های 91 هم سر بزن و برای پسر نازت کلی دوست پیدا کن http://ninihaye91.rozblog.com منتظرتم مامان مهربون
مرمر مامان محیا
7 اردیبهشت 92 17:45
ما هم کم پیش میاد با هم دعوت کنیم...خب خونواده من که اصلا شیراز نیستن مه بخوام با خونواده همسری دعوتشون کنم

بله دیگه عذرتون موجهه
البته منم گفتم براتون که خونواده همسرم بیشتر اوقات اصفهان هستن و دیر به دیر میان تهران


مامان آوا
8 اردیبهشت 92 11:45
خسته نباشيد با مهومونداري
خداروشكر كه پسري هم همكاري كرده تا مامانش به كاراش برسه

ممنونم عزیزم