یک روز معمولی با تو که خاص ترینی
این روزها مدام در حال ثبت شیرینکاری هایت هستیم، کارهای جدید و یا صداهای جدید،
اما عزیز دلم میدانم که سالهایی نه چندان دور، دلمان برای نه فقط چنین شیرینیهایی از تو بلکه برای معمولی ترین حالاتت که باز هم بی نظیر و تکرار ناشدنیند تنگ خواهد شد،
برای بیدار شدن از خوابت که در اکثر مواقع با لبخندی زیبا قرین است،
برای نگاههای پر نفوذ و عمیقت که گویی حرفها در خود نهفته دارد،
برای بازی و شیطنتهایت که گاهی بیش از طاقت و انرژی ماست،
برای غذا خوردن های پر مشقتت، برای قفل کردن دهان کوچکت و برای باز کردن بیش از اندازه اش برای انچه بیش از حد دوستش میداری،
برای چشمان خمار از خواب اما مشتاق دیدن و کنجکاوی کردنت،
برای لحظات زیبای خوابیدنت و آرام بودنت،
برای چهار دست و پا رفتن یکی در میانت که گاهی به خزیدن تبدیلش میکنی تا زودتر به هدف برسی،
و من خوب میدانم که فردا روزی تجربه ی دقیقه ای از این ساعات معمولی و نه چندان خاص، برایمان حسرتی بزرگ خواهد بود،
پس امروز را به لذت بردن از با هم بودن خواهیم گذراند و فردا را به او خواهیم سپرد...باشد که خود رنگین کمانی از زیبایی را در آسمان زندگی ما و تمام دوستانمان نقش زند
به لطف خدا، امروز 36 هفته از بودنت در کنار ما میگذرد