علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

بچه ها و زندگی مشترکِ ما

1392/1/28 11:22
نویسنده : mahtab
717 بازدید
اشتراک گذاری

سلام

به این ایدئولوژی که برای تحکیم رابطه ی ضعیفِ عاطفی زن و شوهر تصمیم به  بچه دارشدن گرفته بشه اصلا اعتقاد ندارم، اما از وقتی مادر شده ام به شدت معتقدم که یک مادرِ واقعی برای حفظ آرامش بچش تو خونواده همه جوره گذشت خواهد کرد، نه گذشت ملال آور و سایشی بلکه گذشتی از سر عشق و علاقه، 

از وقتی تجربه ی مادربودن رو پیدا کردم نمیتونم به هیچ وجه درک کنم مادرایی رو که با وجود داشتن بچه، حالا تو  هر سنی، به ویژه زیر دو سال، میتونن جگر گوششونو بذارن و از خونه برن

بحث و قهرو کشمکشهای جزئی تو همه ی زندگیها هست و اگه کسی بگه تجربه نکرده راستشو نگفته، اما مهم اینه که بشه به راحتی اونها رو حل کرد و  مهمتر اینه که اجازه نداد بچه ها از ناراحتیها و دلخوریهای مابین والدین کوچکترین  آسیبی ببینن.

این روزها زیباترین موهبت خداوندی رو این میدونم که به مادران و حتی پدران قابلیتی رو داده که به واسطش میشه به خاطر یه موجود کوچک به نام فرزند، خیلی بهتر و راحتتر از قبل از همه ی چیزها گذشت، فراموش کرد، آرامتر از قبل بود و خوشبخت بود...

پسرک ما امروز 35 هفته شد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مرمر مامان محیا
28 فروردین 92 12:45
چی بگم والا...بعد از دو سال ش هم اون بچه ضربه میبینه...

بله همینطوره، تو هر سنی که باشن فرقی نداره، دختر و پسر هم نداره، داشتن خونواده ی گرم نیاز هر انسانیه

رزماری
28 فروردین 92 15:49
خیلی خوبه که وجود علیرضا به زندگیتون عشق مضاعف داده .می تونم فکر کنم چه لذت قشنگی رو داری تجربه میکنی .اما راستش رو بخوای نمی تونم درکت کنم چون خودم تو شرایطش قرار نگرفتم .ولی مطمئنم خدا هم نظر لطفش به شما بیشتر میشه که قدر دان نعمت هاش هستین

ان شاءالله در اینده تجربه خواهی کرد و در این حس با من شریک خواهی شد عزیزم

علامه كوچولو
29 فروردین 92 9:18
سلاااااااااااااااااااام
كاملا موافقم

سلام عزیزم
چه تفاهمی!

الهام مامان علیرضا
29 فروردین 92 16:09
سلام

همیشه مطالب متفاوتی رو طرح می کنی و من از این کارت خیلی خوشم میاد

راستش چون من بهمنی هستم طلاق رو یه فاجعه نمی دونم ولی نه به هر دلیل بیخود و پیش پا افتاده ای

ولی معتقدم اگه شرافت آدم زیر سوال بره جدایی شاید راه بدی نباشه...

خوب چون جای اونها نیستیم و نمی دونیم چی کشیدند نمیتونیم به راحتی قضاوت کنیم.


علیک سلام عزیزم

لطف دارین ممنونم

نمیدونم،شاید هم من احساساتی برخورد کردم و همه ی جوانب رو در نظر نگرفتم و اینطور فکر کردم






فاطیما
29 فروردین 92 21:40
سلام خانمی ...

چرا هیچکدوم ازنظرایی که گذاشتم اینجا نیست یعنی نرسیده ..... راستی شما تصمیمی برای حفظ ندارین؟ علیرضای نازمو ببوسین


علیک سلام عزیزم

نه کامنتی غیر از اونچه اینجا هست به دستم نرسیده،

من خیلی دوست دارم اما فعلا کلی کار عقب افتاده ی درسی و غیر درسی دارم و نمیخوام کار حفظ هم با بی نظمی و عقب افتادن همراه بشه، ایشالا در اسرع وقت اقدام میکنم

راستش من کلاس تفسیر میرم و تعدادی ایات رو به طور پراکنده حفط میکنم و رو تفسیراشون کار میکنم، این مدت به کارهای اون هم نرسیدم، اینه که نمیخوام وارد یه کار نیمه تموم دیگه بشم، اما سعی میکنم هر روز با گذاشتن صدای قران در خونه پسرکمو با این صوت الهی اشنا کنم و خودم هم بهره ای هرچند ناچیز ببرم

التماس دعا






فاطیما
30 فروردین 92 21:40
سلام خانمی پس این طور شما تفسیرکار میکنین.من هم تازه تفسیر رو شروع کردم.... موفق باشین
راستی دیگه به ماسر نمیزنین ها

علیک سلام عزیزم
بله دیگه، با اجازه ی شما
ممنونم
میام عزیزم به روی چشم

برای تو
31 فروردین 92 11:17
سلام

ممنونم که به وبم سر زدید امیدوارم بتونیم از تجربیات مادر بودن هم استفاده کنیم و دوستان خوبی برای هم باشیم

نمی دونم گاهی نمیشه برخی ها رو درک کرد شاید در شرایط زندگی اون ها نیستیم اما این نوشته هات رو خیلی قبول دارم

علیک سلام عزیزم به خونه ی ما خوش اومدی
امیدوارم همینطور که شما گفتی بتونیم از دوستی با هم بهره کافی رو ببریم
شاید حق با شما باشه

مهدیه
31 فروردین 92 21:14
منظورت این آیکنه؟!






هرجور که شما راحتی عزیزم








شادی
1 اردیبهشت 92 1:27
مهتاب جون امکانش هست هروقت وقت داشتی یه لیست از سیسمونی برام بزاری؟ البته اگه ممکنه

حتما عزیزم