یک کشف تازه درباره نی نی

18شهریور91

دیروز هربار که به سختی و پس از خوردن مقدار زیادی شیر شما رو می خوابوندم بعد از گذشتن چند

دقیقه با گریه از خواب بلند میشدی و من و بابایی با تعجب از هم میپرسیدیم یعنی چشه این بچه؟ از

اونجایی که روزهای قبل با نوع دیگه ای از گریت اشناشده بودیم  که همراه بود با پیچوندن و تاب دادن

بدنت و مثل کرم لول خوردنت و علتش هم دل درد بود، میدونستیم این گریه که با اون علامتا همراه نبود

یک علت دیگه داره، چند بار بیدار شدی ومن بغلت میکردم  به خواب میرفتی و دوباره بیدار میشدی، لای

یک پتوی نازک پیچونده بودمت تا دستات مهار شه و با حرکتش بیدار نشی ، عمه گفت بدنش داغه شاید

گرمش باشه و این حرف مثل جواب یک معمای حل شده چقدر به نظر من  آشنا اومد 

سریع اقدام کردم به خنک نمودنت و برداشتن پتو از دورت و دوباره خوابوندنت، و معما چو حل گشت آسان

شود 

و شما دوساعتی خوابیدی و ما هم خوشحال هم ناراحت، خوشحال از اینکه به کشفیاتمون درباره شما

اضافه شد و ناراحت که شمای بنده خدا با این  طبع گرمی که داشتی وما  ازش خبر نداشتم  از دست

ما چه کشیدی؟

راستی امروز علاوه بر بلایی که از دست ما برسرت اومد( گرما رو میگم) خودت هم یک بلا سر خودت

آوردی وقتی برای گرفتن باد گلوت گذاشته بودمت روی شونه هام دستاتو که  البته بیشتروقتا باهاشون

مشغولی رو پیدا کرده بودی و ملچ ملوچ کنان  میخوردیشون، منم خوشم اومد و به بابایی گفتم ببین چه

قشنگ داره دستشو میخوره، غافل از اینکه خودتو ناکار کردی، شب دیدم روی ساعد دستت یک کبودی

هست و کلی ترسیدم  وقتی فکر کردم یادم افتاد که کار کار خودت بوده،

مامانی، دیگه خود آزاری تا این حدشو ندیده بودیم

سند این جنایت رو در ادامه مطلب ببینید

          دیدین پسر پر خورم با دست خودش چیکار کرده؟