پسرک ِ صرفه جو
لطفا اول ادامه مطلب رو بخونین...
........
............
دو نکته مهم و درعین حال جالب تو تلفظ تمام کلمات پسریمون اکتفا کردنش به همون هجای نخستشون و بعد هم به کار بردن یک تلفظ برای تعداد زیادی کلمه مختلفه (مثل da)، البته میدونم که به خاطر سنش هم هست و مسلما بعدا کاملشونو میگه اما برام جالبه که مثل خیلی از بچه های دیگه نمیاد تلفیقی از حروف مختلف کلماتو به کار ببره، بلکه بیشتر اوقات همون ابتدای کلمه رو ادا میکنه، پسرمون صرفه جوئه دیگه
در مورد اون نکته دوم که گفتم برای چند تا کلمه یک کلمه یِ ساخت خودش مثلا da رو به کار میبره تو درس آواشناسی یه مثالی داشتیم که خیلی جالب بود براتون میگم:
فرض کنین پسرم دفتر میخواد، منم چشمهامو بستم و نمیبینمش، فقط صداشو میشنوم، فقط میشنوم که داره میگه "da"
از اونجاییکه da رو برای هشت مورد به کار میبره من باید یکی یکی همه رو امتحان کنم ببینم کدومو میخواد،
وقتی بهش بگم "د د ؟" میخواهی بریم دد ؟
اون دوباره میگه da اما نه اونی که من میگم
و من هر بار ازش میپرسم و اون با تکرار همون da سعی میکنه چیز دیگه ای رو که میخواد به من بفهمونه، این یعنی که بچه ها میفهمن که ساختار کلمه دستمال با د د فرق داره، فقط نمیتونن درست تلفطش کنن،
یه مثال دیگه:
بچه ای هست که به قابلمه میگه "دابلمه"
وقتی مامانش بهش میگه "دابلمه میخواهی؟"
میگه "نه، دابلمه"
دوباره مامانش میگه : "دابلمه؟؟"
و اون دوباره میگه :"نه، دابلمه"
تا اینکه مامانش میگه :" آهان قابلمه"
و اون وقته که بچه خوشحال میشه و سرشو به علامت تایید تکون میده و میگه "دابلمه دابلمه"
این یعنی که اون میفهمه دابلمه اشتباهه، باید همون قابلمه رو بشنوه تا تایید کنه، اما خودش نمیتونه، تو ذهنش قابلمه رو داره اما زبونش فقط میتونه بگه دابلمه.
شاید به همین خاطر باشه که میگن لغات اشتباه بچه ها رو مثل خودشون اشتباه تلفظ نکنین، درستش رو بگین هرچند اونها نتونن و به زبون خودشون اونها رو ادا کنن.
پی نوشت: دیروز، ایران و 1+ 5 به توافق رسیدند.
فرهنگ واژگان این روزهای پسر ما:
am غذا، خوردنی، عمه و عمو
Am قام قام یا همون ماشین، تقریبا شبیه am تلفظش میکنه اما با یک" آ " یه کم کشیده تر.
bA تا مدتها به بابا میگفت
ba منظورش برقه، همون لامپ و چراغ
bo بخاری وبخور
bu وقتی بهش میگیم علیرضا بیا عوضت کنیم، جیش کردی بو میدی، با لحنی سوالی میگه "بو؟"
bah همون به به، اما به همون "به" کفایت میکنه
da د د، وقتی کسی بره و یا چیزی نباشه و تموم شده باشه، در (در قابلمه، در وسایلی که عاشق اینه که سر جاشون بذاره)، دست، دست زدن، تخت، دستمال، سطل و نهایتا دفتر (برای نقاشی کشیدن یا بهتر بگم خط خطی کردن)
dah ساعت(که داستانشو براتون گفتم قبلا)
didi کلید
do قاشق، دو (موقع بازی بپر بپر و به کار بردن یک دو سه) و گل
du رو هم به توپ میگه و هر چیز گرد دیگه از جمله نخود و لوبیا و ... و همچنین گوش
چیزی بین du و ju جوراب
dA داغ (البته دا و دو رو تقریبا شبیه هم میگه و بنا به موقعیت میشه فهمید کدوم منظورشه)
pa پا و پارک
mA به مامان بزرگهاش میگه
اسم خودشم یاد گرفته تازگیها، میگه aiieza (ایی ِ زا)
hup hup (صدای هاپو) و ji ji (صدای جوجو) و ma (صدای گاو) رو هم که قبلا گفته بودم که یاد گرفته.