من نبودم دستم بود...
نمیدونم این دیگه چه صیغه ایه که وقتی میخواد کاری کنه که در درست یا نادرست بودنش یا ایمن یا خطرناک بودنش شک داره دست ما رو میگیره و به زور هل میده به سمت انجام اون کار؟! مثل ِوقتی که میخواد در ماشین لباسشویی رو براش باز کنیم یا به بخور داغ دست بزنیم.
پسرجان ِ ما در مورد اون شعر براش سوء تفاهم پیش اومده...
" من نبودم دست مامان یا بابام بود..." نه مجید جان...
"من نبودم دستم بود"*
*شنیدم اساس این شعر میخواد مسئله اختیار در انسان رو زیر سوال ببره، درست و غلطشو نمیدونم اما پسر ما که هدف اصلیش از جلو انداختن ما به جای خودش قایم نمودن نیت خودش پشت عمل ماست، یه چیزی تو مایه های همون نفی اختیار خودش و تبرئه نمودن ِ پیشاپیش خودش
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی