علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 9 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

ما و زودپزمون

1392/7/25 22:20
نویسنده : mahtab
444 بازدید
اشتراک گذاری

زود پز خونه ما از قضا در نوع خودش بی نظیر و شاید هم کم نظیره.

بعد از بستن درش و گذشتن مدتی که مواد داخلش به نقطه  جوش میرسن و همچنین بالا اومدن اون دکمه قرمز رنگ احتمالا معرف حضورتون(که حاکی از پر شدن تمام فضای زود پز از بخاره) هر چند دقیقه یک بار و محض خالی نمودن بخارات اضافه و همچنین جلوگیری از بروز خطر احتمالی ترکیدنش، شروع میکنه به خارج نمودن ناگهانی مقادیر متنابهی بخار از خودش به همراه ایجاد یک صدای بسیار هولناک ...

 

اوایل که هنوز بهش عادت نکرده بودیم (و پسری هم هنوز وجود خارجی نداشت) هر بار با شنیدن صداش یه چند متری (که البته اغراقه) که نه چند سانتی از جامون می پریدیم بالا. از وقتی پسرکمون جزء آدمها شده و ترس رو متوجه میشه(که نمیدونم از کی بوده دقیقا؟!چشمک) هر بار صدای زودپزو میشنید میترسید و یادمه که چند باری گریه هم کرد، هر بار من بهش میگفتم "مامان جان چیزی نیست، نترس، به بهه" و ماجرا  به این تسلی دادنهای ما ختم به خیر میشد، و کم کم ترسش کمتر شد و فقط گاهی یکدفعه از جا میپرید و میتونم بگم پیشرفت کرده بود و ناخودآگاه شده بود ترسش تا اینکه این روزها هر بار که صداشو میشنوه حتی اگه تو حال خودش بوده باشه و  ترسیده باشه سریع خودشو جمع و جور میکنه و با یک حالت مظلومانه و انگار که خلع سلاح شده باشه رو میکنه به ما و ضمن اشاره دستش به گاز و زود پز روی اون تند تند میگه"به به"

 

نمیدونین چقدر خنده داره دیدن چهرش که با وجود کمی نرسیدنش لاش میکنه بخنده و با توضیح دادن در مورد اینکه صدای مزبور مربوط میشه به "به به" هم خودشو آروم کنه و هم نذاره یه وقت ما هم بترسیم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مرمر مامان محیا
26 مهر 92 0:01
الهیییییییی میتونم تصورش کنم.این حسو محیا با صدای جار و و جدیدا صدای اپیلیدی پیدا کرده.حسابی ماچش کن.دو تا عکسم بذار


نااازی محیا جونی
ممنونم
سعی خودمو میکنم
مامان مینو
26 مهر 92 0:46
آخی دلم خواست ببینمش تو این حال خدا حفظش کنه.


بابای علیرضا
26 مهر 92 16:29
خیلی زیبا بود عزیزم
امیدوارم همیشه همینطور زیبا بنویسی


ممنونم
ان شاء الله والبته به کمک داستان سازیهای شما و شازده پسرتون
مامان فاطمه کوچولو
26 مهر 92 21:51
ای جانم. علیرضا کوچولو رو جای من ببوس
متشکرم پاسخ پرسش منو داده بودی گلم


ممنون عزیزم
خواهش میکنم
محبوبه
27 مهر 92 7:50
زودپز ما هم گاهي ديوونه ميشه.اگه هميشه از اين اداها در مياورد يه چيزي ولي يهو ميزنه سرش.
به به همون غذاست ديگه؟
پسري شيطون.مرد كوچيك مادرشه،ببين از همين حالا مواظبته كه نترسي


پس زودپز شما هم گهگاهی میترسونتون؟!
بله همون غذاست، با تلفظ غلیظ "ه" و البته از ته حلق
البته ای کارش یه جورایی هم شبیه وقتاییه که ما آدم بزرگها خودمون ترسیدیم اما تلاش میکنیم کسی نفهمه و یا به قولی میخواهیم به روی خودمون نیاریم به همین خاطر شروع میکنیم به حرف زدن و زدن خودمون به اون راه
فهیمه
27 مهر 92 9:19
الهی بگردم عزیزم
چقد قیافش دیدنی میشه اون موقع
جان



سعی میکنم به زودی صحنه سازی کنم و ازش تو اون حالت براتون عکس بذارم
مرضيه (مامان محمدمهدي)
27 مهر 92 10:38
مهتاب جون من هم با اين سن و سال از زودپز مي ترسم چه برسه به بچه
باورت ميشه من توي خونم تا حالا از زودپز استفاده نكرده بودم تا ماه رمضان، از بس كه وقتي روشنه دلم نا آرومه و همش فكر ميكنم الانه كه بتركه


مرضیه جون راست میگی؟ راستش من اصلا ترس ندارم از ترکیدنش! نمیدونم چرا؟ با اینکه یک بار زود پز مامانم اینا (از اون قدیمیها) تا سقف آشپزخونه پرید و همه محتویاتش به سقف و کل آشپزخونه پاشید و خیلی هم خطرناک بود...
شاید هم بهتر و عاقلانه تر این باشه که منم کمی بیشتر ازش بترسم
فروغ
27 مهر 92 11:09
قبل اینکه به اون درجه برسه که صدا تولید کنه زیرش رو کم کن.خدایی نکرده اتفاق ناجور می افته ها


عزیزم آخه برای بیرون پریدن اون دکمه قرمزه(نمیدونم اسم درستش دکمه است یا نه؟!) باید اولش زیر شعله یه کمی زیاد باشه و بعد از بیرون اومدنش شعله رو کم کنیم،گاهی دیر میرم سراغش برای کم کردن و صداش در میاد و گاهی هم بعد از کم کردنش باز هم از اون صداها میده، البته درست میگی به تجربه دیدم وقتی شعله رو خیلی کم کنم اون صدا رو اصلا نمیده...
لحظه های من و تو
27 مهر 92 12:41
ای بابا کپی این زودپز رو منم دارم



اول من بگم مارک زود پزمونو یا شما میگی؟

اولش "س" یا "s" داره
بلند نگی یه وقت فکر میکنن داریم تبلیغ میکنیم
فروغ
28 مهر 92 9:22
من زودپز رو گاز باشه از کنارش جم نمیخورم تا وقتش برسه و زیرش رو کم کنم(از من یاد بگیر که انقدر خونه دارم)


پس من باید یک دوره بیام پیشتون کلاس خانه داری
مامان نورا
28 مهر 92 13:00
merc azizam


khahesh mikonam ama babate chi?