علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

آب شناسی ِ معکوس؟!

1392/6/23 6:32
نویسنده : mahtab
355 بازدید
اشتراک گذاری

شما بودین چه حالی بهتون دست میداد وقتی ...

به خاطر نشون دادن دریا به بچه ی یک سالتون عازم سفر میشین و با تحمل کلی سختی و زحمت این همه راه رو میکوبین  میرین شمال و اونجا هیچ کلمه ای تحت عنوان آب و یا دریا از زبون کوچولوتون نمیشنوین، برمی گردین شهرتون، بعدش یه روز که داشتین سه نفری از کوچه رد میشدین جگر گوشتون با دیدن یه ذره آب داخل جوی ِآب میون کوچه که حجم کل اون آب با کلی ارفاق به  یک سطل هم نمیرسه، با تمام وجود و با کلی هیجان فریاد میزنه "آب، آب" و  تازه ول کن هم نیست و تا سر ِ کوچه به داد و فریادش  ادامه میده؟!

خداییش چه حسی پیدا میکردین؟چشمک

من و باباشو میگین؟ این جوری بودیم تا چند دقیقهتعجب

 

پی نوشت 1: شاید حکایت ِ  پسرک ِ ما شبیه ِ همون قضیه باشه که بعضی ها با دیدن دریا، فرصت ِ دیدن ِ آب  و با دیدن جنگل، مجال ِ دیدن ِ درخت  رو از دست میدنچشمک

پی نوشت 2: البته لازم به ذکره که این گل پسر ما از مدتها قبل و خیلی قبل تر از روزی که بخواد برامون این شیرین زبونی رو بکنه  زبونش به گفتن آب البته از نوع خوردنیش و موجود در یخچال خونه، حمام و ایضا آشپزخونه باز شده بودنیشخند

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

مرضيه (مامان محمدمهدي)
23 شهریور 92 8:37
جالبه و جالبتر از اون اينكه به جايي برسن كه هر جا آب مي بينن، حتي تو چاله هاي خيابون و يا توي جوب آب گريه كنن و دلشون حمام بخواد
اينه داستان پسر ما و آب


راست میگیا!
تازگیها پسر منم تا براش اسم حمام میاریم تند تند میگه "آب آب" نوبت به برعکسش هم میرسه
فهیمه
23 شهریور 92 11:30
ای جان


مرمر مامان محیا
23 شهریور 92 12:31
مهتاب جون اینن مسئله از دید من و تو عجیب میاد.ولی این کوچولو ها به هر چیزی با دید خودشون نگاه میکنن.محیا هنوز هم اونهمهاب تو حمام رو نمیبینه ولی دو قطره اب ته لیوان رو قد دریا میدونه.


بله عزیزم در اصل دنیای ما آدم بزرگهاست که عجیبه
بچه ها دارن درست می بینن،
قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود
شاید هم به این خاطره که بچه ها اهل استدلال استقرایی(جزء به کل)(inductive reasoning)هستند و ما اهل استدلال قیاسی(کل به جزء)
(deductive reasoning)
نازی 1
23 شهریور 92 16:56
بیا اینجا به دردت میخوره تو گوگل بزن "کپی پیست کن" بعد بیا کپی پیست کن 1
سمانه
23 شهریور 92 18:41
منم متولد 63 هستم مامان یه پسر 22ماه وهشت ساله ازدوج کردم .یکم شبیه بهمیم

موفق باشی

بله زن بودن، مادر بودنمون، پسر داشتنمون و شاید خیلی چیزهای دیگه...
ممنون و به همچنین
درضمن ادرس نگذاشتین که بیام بازدیدتون
سمانه
23 شهریور 92 18:43
اسم پسرتون خیلی با معنی وزیباست!این روزها اونقدر اسمای عجیب وغریب دیدم که باور نمیشد اسم نی نی تون علیرضا باشه!


لطف دارین
زیبایی این اسم در حقیقت مربوط میشه به زیبایی و عظمت دو بزرگواری که صاحبان اصلیش هستند
علامه کوچولو
23 شهریور 92 19:19
سلاااااااااام

اخه کجاش عجیبه مهتاب جوون؟اونی که قبلا بهش نشون دادین دریا بود کجاش آب بود؟آب یعنی همین مقدار کمی که همیشه میبینه

خصوصی


علیک سلام عزیزم

ما هم که "دریا" رو نذاشتیم جلوش، خب گذاشتیمش لب ساحل و آب میریختیم رو پاهاش و دستاشو میزدیم تو آب! خلاصه براش بساط آب بازی فراهم ساختیم نه دریا بازی








مادر منتظر
23 شهریور 92 20:04
سلام مامانی مهربون علیرضا جون
چه عجب یادی از ما کردی مامانی؟

دیگه داشت دلم میشکست نمیومدی به ما سر بزنیا.

چه خبر؟ علیرضا چطوره؟

دنیای بچه ها با ما فرقش همینه دیگه . اونا هر چیزی رو از نگاه خودشون میبینن و قبول دارن. همینم هست که قشنگش کرده .
اگه مثل ما تابع قانون و قوانین محدود بودن دیگه کاراشون شیرین نبود این کوکولوها.

روی ماه علیرضارو ببوس

بازم پیش ما بیا منتظرما


علیک سلام عزیزم
من که میام پیشتون
برای هر پستتون سعی میکنم یک کامنت بذارم

بله همینطوره که میگین
الهام مامان علیرضا
23 شهریور 92 20:50
عزیز خاله فدات که اینقدر با حالی عزیزم.
ایشالا همیشه کنار دریایی از محبت و لطف باشی.
این آرزوی قلبی من برای شماست.


خدا نکنه
ممنونم عزیزم
رزماری
24 شهریور 92 8:51
مهتاب جون اون کامنت بی نام و نشون مال منه .
از دست علیرضا داشتم هر هر میخندیدم یادم رفت اسممو بنویسم


عزیزم کدوم کامنت رو میگی؟
الناز مامان آوا
24 شهریور 92 14:56
قربون او هوشت بشم من

خب ماماني بزرگتر شده پسرموناونموقع كوچولو تر بود



لطف داری عزیزم
مهدیه ( مادر دختری)
24 شهریور 92 20:04
پی نوشت 1 رو البته با احترام ولی قبول ندارم!
تو پست بالایی نوشته بودی نیمه ی پر لیوان رو می بینی
خب این رو هم بذار به حساب حافظه ی خیلی خوب پسری!


اون قضیه که تو پی نوشت 1 بهش اشاره کردم در اصل یک لطیفست گلم!
رزماری
26 شهریور 92 15:32
وای مهتاب خانم من اون روز یادم نیست چی نوشتم ولی کامنت که برات گذاشتم نام و آدرس نگذاشتم بس که از کار علیرضا خنده ام گرفته بود .فقط ارسال شد رو زدم فکر کنم این وسط مسط ها پرید


بله انگار پریده چون من کامنت بی نام ندیدم