نمازخوندن های ِ این روزهای ِ من
این روزها نماز خوندن های من دیدن داره،
برای نماز خوندنهای من کلا این حالتها وجود داره:
یا من و پسرم تو خونه تنهاهستیم و یا پدرش هم هست،
اگر دوتایی باشیم پسرکم یا خوابه یابیدار،
اگر هم سه تایی باز هم، یا خوابه یا بیدار،
و حالت آخر اینه که خونه ی خودمون نباشیم و دور و برش شلوغ باشه
چند تا حالت شد کلا؟
حالت اول:
"دونفری هستیم و اون خوابه"
با اینکه خوابه اما با استرس نمازمو میخونم چون اگر وسطش بیدار شه و ببینه سر نمازم غوغایی برپا میکنه بیا و ببین، اینه که نمیتونم اون جور که دوست دارم وقت بذارم برا نماز و دعای بعدش و ..، البته بگم شنیدم که میگن درست نیست که مثلا بگیم "به دلم نشست فلان عبادتم" مهم دوست داشتن ما نیست، خداست که باید دوست داشته باشه.
حالت دوم:
"دو نفری هستیم و پسری هم بیداره"
تا چادر سر کردنمو میبینه شروع میکنه به گریه و غر زدن، یا بی خیال میشم تا یادش بره، یا با چیزی که خیلی دوستش داره (مثلا مفاتیح، خوشش میاد ورق بزنه و یا قابلمه) و براش جالبه سرگرمش میکنم که البته گاهی اون راهکار هم بی نتیجه میمونه و باز هم گریه میکنه، تو اون مواقع صدای گریش میشه آهنگ زمینه ی ِ نماز خوندن ِ من
حالت سوم:
"سه نفری هستیم و پسری خوابه"
تو این مواقع اوضاع بهتره چون میدونم اگر بیدار هم بشه تا تموم شدن نمازم باباش میتونه سرشو گرم کنه (البته نه برای مدت طولانی).
حالت چهارم:
"سه نفری هستیم و پسری هم بیداره"
تو این حالت باز هم داستان داریم باهاش، با اینکه باباش خونست باز هم تا میبینه دارم چادر سرم میکنم میدوئه میاد پیشم و بهم میچسبه و نمیذاره نماز بخونم، معمولا تو این مواقع به هیچی جواب نمیده مگر این ، دیگه خودتون حساب کنین ببینین با این موسیقی متن، چییییی میییییشه اون نماز ؟!
تازه گاهی هم به این داستان، قایم موشک بازی پدر و پسر دور و بر من و لابه لای چادر من اضافه میشه
حالت پنجم:
"و وقتی خونه ی خودمون نباشیم و ودور و برش شلوغ باشه"
تو این حالت بهترین وضعیت رو دارم اما اون موقع هم چون باید حین بازی کردنش منو ببینه و تو دیدش نماز بخونم باز هم بخشی از حواسم به کارهاش و شیطنتهاش پرت میشه البته متاسفانه.
خلاصه همچین وضعی داره نمازهای من ِ مامان تو این روزها، کاش خدا خودش بر اساس فضلش این عبادات ناچیز ِ منو قبول کنه که اگر نه اوضاعم خراب خرابه
اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک
پی نوشت: راستی نمیدونم چرا این بچه اینقدر به نماز خوندن من حساس شده؟ آیا باید باهاش راه بیام و با حساسیتش مبارزه نکنم یا نه مخصوصا جلوش نماز بخونم تا عادت کنه؟ منظورم اینه که آیا باید به خاطر گریش و ناراحتیش نمازمو عقب بندازم یا نه این کار درست نیست. دوستان گلم منتظر راهنماییهاتون هستم.