علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

نمازخوندن های ِ این روزهای ِ من

1392/6/21 10:25
نویسنده : mahtab
445 بازدید
اشتراک گذاری

این روزها نماز خوندن های من دیدن داره،

برای نماز خوندنهای من کلا این حالتها وجود داره:

یا من و پسرم تو خونه تنهاهستیم و یا پدرش هم هست،

اگر دوتایی باشیم پسرکم یا خوابه یابیدار،

اگر هم سه تایی باز هم، یا خوابه یا بیدار،

و حالت آخر اینه که خونه ی خودمون نباشیم و دور و برش شلوغ باشه

چند تا حالت شد کلا؟

حالت اول:

"دونفری هستیم و اون خوابه"

با اینکه خوابه اما با استرس نمازمو میخونم چون اگر وسطش بیدار شه و ببینه سر نمازم غوغایی برپا میکنه بیا و ببین، اینه که نمیتونم اون جور که دوست دارم وقت بذارم برا نماز و دعای بعدش و ..، البته بگم شنیدم که میگن درست نیست که مثلا بگیم "به دلم نشست فلان عبادتم" مهم دوست داشتن ما نیست، خداست که  باید دوست داشته باشه.

حالت دوم:

"دو نفری هستیم و پسری هم بیداره"

تا چادر سر کردنمو میبینه شروع میکنه به گریه و غر زدن، یا بی خیال میشم تا یادش بره، یا با چیزی که خیلی دوستش داره (مثلا مفاتیح، خوشش میاد ورق بزنه و یا قابلمه) و براش جالبه سرگرمش میکنم که البته گاهی اون راهکار هم بی نتیجه میمونه و باز هم گریه میکنه، تو اون مواقع صدای گریش میشه آهنگ زمینه ی ِ  نماز خوندن ِ من چشمک

حالت سوم:

"سه نفری هستیم و پسری خوابه"

تو این مواقع اوضاع بهتره چون میدونم اگر بیدار هم بشه تا تموم شدن نمازم  باباش میتونه سرشو گرم کنه (البته نه برای مدت طولانی).

 

حالت چهارم:

"سه نفری هستیم و پسری هم بیداره"

تو این حالت باز هم داستان داریم باهاش، با اینکه باباش خونست  باز هم تا میبینه دارم چادر سرم میکنم میدوئه میاد پیشم و بهم میچسبه و نمیذاره نماز بخونم، معمولا تو این مواقع به هیچی جواب نمیده مگر  این ، دیگه خودتون حساب کنین ببینین با این موسیقی متن، چییییی میییییشه اون نماز ؟!

تازه گاهی هم به این داستان، قایم موشک بازی پدر و پسر  دور و بر من و لابه لای چادر من اضافه میشهچشمک

 

حالت پنجم:

"و وقتی خونه ی خودمون نباشیم و ودور و برش شلوغ باشه"

تو این حالت بهترین وضعیت رو دارم اما اون موقع هم چون باید حین بازی کردنش منو ببینه و تو دیدش نماز بخونم باز هم بخشی از حواسم به کارهاش و شیطنتهاش پرت میشه البته متاسفانه.

 

خلاصه همچین وضعی داره نمازهای من ِ مامان تو این روزها، کاش خدا خودش بر اساس فضلش این عبادات ناچیز ِ  منو قبول کنه که اگر نه اوضاعم خراب خرابهخجالت

اللهم عاملنا بفضلک و لا تعاملنا بعدلک

 

پی نوشت: راستی نمیدونم چرا این بچه اینقدر به نماز خوندن من حساس شده؟ آیا باید باهاش راه بیام و با حساسیتش مبارزه نکنم یا نه مخصوصا جلوش نماز بخونم تا عادت کنه؟ منظورم اینه که آیا باید به خاطر گریش و ناراحتیش نمازمو عقب بندازم یا نه این کار درست نیست. دوستان گلم منتظر راهنماییهاتون هستم.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (11)

مهدیه ( مادر دختری)
18 شهریور 92 11:58
همین نماز نصفه و نیمه و شکسته بسته ارزشش خیلی بیشتر از نماز اونهاییه که فکر می کنن با اومدن بچه به زندگی شون فقر و نداری شون بیشتر میشه و عباداتشون وقفه می افته.
منم از خودم تعریف نمی کنم ولی تا قبل ازدواج گاهی برای نماز شب بیدار میشدم و خداییش خیلی حال میداد. ولی حالا نماز شب که هیچ همین نمازای روزانه مون هم ...
ولی مطمئنم ارزشش بیشتره!!!


خدا کنه ارزش داشته باشه بیشتر هم نباشه قبوله
ان شاءالله
باران
18 شهریور 92 13:22
ای جان دلم
نمازت قبول باشه که حتماهم قبوله شکی درش نیست
خدا این گل پسرو براتون حفظ کنه


ممنونم
ان شاءالله
به همچنین گل پسرای شما رو
علامه کوچولو
18 شهریور 92 17:17
سلام
طاعاتتون در هر حالت پنجگانه قبول حق
خداروشکر خونه ما در حالت چهارم همه چی به نفعه منه!!چون پسری کاملا وابسته جناب همسره و ایشونه که موقع نماز مستاصل میشه و باید حواسش رو پرت کنم تا سراغ مهر و سجاده ش نره


علیک سلام خانومی
خب خوبه دیگه، تو این موضوع بهتون امان داده پسری
محبوبه
18 شهریور 92 20:30
يعني كلا نميذاره بخوني؟
براي اونم مهر و جانماز كوشولو بذار،شايد بهش مشغول شد.
يادمه كوچيك بودم نماز خوندن مادربزرگم رو دوست داشتم.زانوهاش مشكل داشتن و به همين خاطر چهارزانو نماز ميخوند.همونجوري هم سجده ميرفت.يه بار كنارش نشستم و مثلا شروع كردم به نماز خوندن اونجوري
چهارزانو به سجده رفتن همانا و با بيني روي مهر خوردن همانا.سجاده غرق خون شد.اصن يه وضعي.اصن من كوشولوييام يه كارايي كردم كه پسرا كم مياوردن.
الان گفته بودي خاطره تعريف كنيم؟


به نماز خوندنم حساس شده و شاید چون فکر میکنه وقتی سر نمازم دیگه کارهاشو نمیبینم و بهش توجه ندارم و نمیتونم باهاش حرف بزنم و بازی کنم
کوچولو که بودی عجب بچه ای بودیها برا خودت
الناز مامان آوا
18 شهریور 92 22:11
آوا برعكس عليرضا عاشق نماز خوندنه منه.اونم به خاطر شيطنتش .تا ميبينه دارم نماز ميخونم ميادو مهرو ميگيره.مجبورم مهرو بگيرم تو دستامو نمازم و بخونم. سجده كه ميرم ميره رو پشتم گاهي اوقاتم بعضي ركعتا رو نشسته ميخونم. دركل نماز خوندن ما هم داستاني داره


چه خوب! درسته شیطنت میکنه اما حداقل گریه زاری نمیکنه که آدم بترسه بره سر نماز
در کل همه ی زندگیمون داستانیه با یان بچه ها
الناز مامان آوا
18 شهریور 92 22:14
راستي مهتاب جون سي ديه حسني نگو يه دسته گل و براش بخر (خاله ستاره) اولين كليپش اينه خيلي قشنگه آوا دوست داره .همشون شعرو آوازه.خيلي سرگرم ميشن. شايد اينطوري بتوني نمازتم بخوني و به كاراتم برسي.


ممنون عزیزم
مرضيه (مامان محمدمهدي)
19 شهریور 92 11:14
امان از دست اين وروجكا
محمد مهدي وقتي نماز مي خونيم نقش مهر رسان رو داره، تا از جامون بلند ميشيم مهر رو برميداره و ميده دستمون و گاهي هم با مهر غيبش ميزنه


مهر رسان؟ چه بامزه!
عجب وروجکیه این گل پسری
فهیمه
20 شهریور 92 10:45
خدا قبول میکنه گلم
بعدشم به نظر من اونو هم بکش وسط و واسش یه جا نماز پهن کن و بگو هر کاری میکنم تو هم بکن
کم کم عادت میکنه


ممنون عزیزم
این کار رو هم کردم فعلا که جواب نداده
مرمر مامان محیا
21 شهریور 92 0:42
وضعیت همه همینه...
ایشالا که خدا قبول کنه



ان شاء الله
بابک (همسرت)
21 شهریور 92 10:06
عزیزم مطمئن باش نماز خوندن شما با این وضعیت بسیار بهتر از نمازهای شوهرت با حالت راحتییه پس با اعتماد به نفس کامل و استعانت از خدا به راهت ادامه بده


امیدوارم همینطور باشه که میگی همسرم

ممنون


رزماری
26 شهریور 92 15:59
آخی حسودی می کنه به نماز شما دیگه .
کاش براش جانماز کوچولو درست کنی .یا بهش نماز خوندن رو مثل بقیه کارها در حالت بازی بهش یاد بده .
توی جمع که ازش میخواین کاری رو که بلده انجام بده و بقیه تشویقش می کنن نماز هم بخونه و بقیه تشویقش کنن


ممنون از این پیشنهاد خوبتون
تمرین خواهم کرد