علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

شکر نامه

1392/5/24 23:52
نویسنده : mahtab
961 بازدید
اشتراک گذاری

                 ...و پسرک ما یک ساله شد

                        .... خدایا شکرت بابت ِ همه چیز

شکر که پسرمون سالم و قبراق سر موقع  به دنیا اومد.

شکر که بعد از انجام ختنه  زیاد اذیت نشد و اذیت نشدیم.

شکر که با اینکه  زردی گرفت به خاطر داشتن وزن مناسب و شیر خوردن  زیادش تونستیم با مراقبت ازش  تو خونه و زیر دستگاه زردیش رو پایین بیاریم و کارش به بستری شدن نکشید.

شکر که من قبل از ده روز تونستم سرپا بشم و زخمم خوب و زود ترمیم شد.

شکر که برای شیر خوردن پسری در ارتباط با  نوک س ی ن ه  ام مشکلی  پیش نیومد تا خودش و خودم اذیت نشیم.

شکر که موقع واکسن زدنهاش جز چند ساعتی که درد داشت و گریه میکرد مشکل خاصی پیش نیومد و نیاز به شب بیداری نبود.

شکر که از همون اول شبها حول و حوش ساعت 10 میخوابید و جز برای شیر خوردن بیدار نمیشد و ما رو از خواب نمینداخت.

شکر که دل دردهای کولیکیش فقط سه چهار ماه طول کشید و هر بار دو سه ساعت، و باز هم ساعت نزدیکای ده خوابش میبرد و دیگه نیمه های شب دل درد نداشت.

شکر که شیرم کافی بود و نیاز به استفاده از شیر خشک نشد.

شکر که با وجود یه نوزاد تونستم کار پایان نامه ام رو تموم کنم و قبل از شش ماهگیش دفاعم رو انجام بدم.

شکر که تو این مدت یک سال بیماری و مشکلی برای پسرکمون پیش نیومد تا روزهای زیبای با او نفس کشیدنمون  سیاه بشن.

شکر که پوست پاهای بدن پسرمون اونقدر حساس نبودن که گاهی بسوزن و مجبور بشیم از پوشک استفاده نکنیم و با هزار  زحمت مراقبش باشیم تا جایی نجس نشه و در عین حال پاهش هم هوا بخورن.

شکر که پسرمون حساسیت فصلی نگرفت تا مجبور به تو خونه موندن باشیم.

شکر که پسرمون مشکلی نداشت که به خاطرش مجبور به انجام آزمایش ادرار و خون بشیم .

شکر که همه ی کارهاش به موقع بود و حتی زودتر،نشستن، غلت زدن، چهاردست و پا رفتن و ایستادنش، و حرف زدنش (که البته هنوز چیز زیادی نمیگه) و با تاخیرش باعث نگراتیمون نشد.

شکر که انقدر عاقل هست که وقتی بهش میگیم به چیزی دست نزن بهمون گوش میده(البته شما باور نکنین که این حالت همیشه و در مورد همه چیز صدق میکنهچشمک) و یاد گرفته که خونه مامانی به تی وی، پنکه، کابینتها و وسایل دکوری دست نزنه اما خونه خودمون بی تعارفه و هر کار دلش میخواد میکنهکلافه

شکر که نه زیاد آرومه که نشونه ی بی توجهی به محیط و بی انگیزگیه و نه زیاد نا آروم و هایپر اکتیو که نشه باهاش جایی رفت (معمولا  جایی که برای اولین بار بره و یا کلا اوایل هر مهمونی بچه ی سر به زیریه و همه میگن چدر بچه ی خوبیه، اما نمیدونن یه مدت بعدش  قراره چی بشه؟چشمک)

شکر که انقدر بچه ی پر انرژی ای هست که گاهی من که هیچی باباش هم در برابرش کم میاره (خودمو با این شنیده که میگن "بچه باید شیطون باشه" و اینکه "بچه های  شیطون تو بزرگی بچه های خوبی میشن" و همینطور اینکه "شیطنت نشونه هوش بچست" آروم میکنم، البته خدا کنه در حال گول زدن  خودم نباشمنیشخند).

 

شکر که ...

دیگه یادم نمیاد که چه الطافی تو این مدت شامل حال ما شده اما میدونم باران رحمت خداوند بسیار بسیار بیشتر از اون چه که من فکرش رو بکنم بر سرمون باریده و ماییم که متوجهش نمیشیم.

اینها رو برای خودم نوشتم، نوشتم که بدونم و به یادم بمونه که موارد و مشکلات ریز و جزئی زیادی در اطرافم دیدم که میشد برای ما هم پیش بیاد، اما خدا به مدد خودش ما رو از اونها در امان نگه داشت و امیدوارم تا همیشه دست عنایتش بر سر خونواده ی من و همه ی دوستان عزیزم باشه.

 

پسر نوشت:پسر عزیز تر از جانم این یک سال با تمام فراز و نشیبهاش گذشت، یک سالی که برای ما و خودت پربار ترین سال بوده، یک سالی که شما رو از اون نی نی کوچولوی ضعیف و نحیف یک روزگیت به یک پسر ِ یک ساله ی ِ پر جنب و جوش و پر تحرک رسونده، امیدوارم هر سال که میاد و میره اگر نه به اندازه ی امسال (چرا که سال اول از نظر میزان رشد جسمی و مغزی در تمام دوران زندگی تکرار ناشدنیه) اما به قدری که باید و شاید برات پربار و پر خیر و برکت باشه، آااامین

 

دوست نوشت:و امیدوارم تمام اونهایی که منتظر چشیدن طعم پدر و مادری هستند در زودترین زمانی که  صلاحشونه بتونن به این نعمت زیبا دست پیدا کنن.

 

مقایسه نوشت: پارسال همچین روزی چقدر استرس داشتم! و اون روز چه میدونستم خدا برام چه هدیه ی ارزشمندی در نظر گرفته!؟ امسال چون تو گلی  رو دارم که با هیچ گنجی تو دنیا عوض نمیکنم،

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

رها
24 مرداد 92 18:13
الهی بگردم میبینی عزیزم چه زود گذشت و حالا یک ساله شدند بچه هامون
شکر خدا جون بابات تک تک سلول های سالمشون
الهی که تولدش مبارک باشه
میدونم که این روزها درگیر تولد و ... هستی
امروز واکسن دیانا زده شد
عالی...
الهی که همیشه در کنار هم خوشحال و خندون و البته همدل باشید . جمع سه نفری تون برقرار


ممنون عزیزم
خدا رو شکر که به سلامتی واکسن دخترمون رو هم زدین
لطف داری گلم
به همچنین برای شما
شاپرک
26 مرداد 92 0:09
سلام خانومی چرا پستهات رمزشون عوض شده؟؟؟


علیک سلام
میام پیشت
مرضيه (مامان محمدمهدي)
26 مرداد 92 8:33
خدا را شكر كه همه چي آرومه


خدا را شکر
ان شاءالله برای همه
محبوبه
26 مرداد 92 19:03
سلام عزيزم
پستت خيلي حس خوبي رو در من ايجاد كرد
به اندازه برگ درختا و قطرات باران شكرت.
شكر كه نيني سالمي داري كه با بزرگ شدنش و رشدش،خدارو بيشتر ياد ميكني
هميشه شاد باشي
تولدش مبارك


علیک سلام
ممنون
الناز مامان آوا
26 مرداد 92 23:46
خدايا صد هزار مرتبه شكرو به خاطر اينكه هواي بچه ها رو داري

انشالله كه عليرضاي گلم هميشه سلامت باشه

هميشه به گردش و مسافرت.

مهتاب جون ميگم قد عليرضا جون خيلي خوبه كه آوا الان كه 14 ماهشه
80 سانته و جزء قد بلنداست.
به نظر من كه قد بلند ميشه نگران نباشيد. خلاصه اينكه پسر ما خوش تيپه


ممنون از دعای قشنگت
پس آوا خانم قد بلنده، ماشالا به جونش
الهام (مامان امير حسين)
29 مرداد 92 1:39
واقعا شكر به خاطر همه ي داشته ها و نداشته ها...
خدا پسرتو برات حفظ كنه


ممنون عزیزم
گل بانو
6 شهریور 92 11:35
رمز ندارم


حالا دیگه داری