علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

صندلی جلو یا عقب، مسئله اینست...

1392/1/24 14:47
نویسنده : mahtab
1,499 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان

همیشه از اینکه پسر خونواده وقتی بزرگ شد و پشت لبش سبز شد جای مامانشو تو ماشین بگیره و مامان خونواده مجبور بشه بره عقب بشینه بدم میومده، تو خونواده ی من تقریبا این رسم وجود نداره اما تو خونواده ی همسرم هستن افرادی از این دست، نمیدونم درست و غلطش چیه اما من دوست ندارم پسر خونواده هر قدر هم که بزرگ و مرد و درشت اندام باشه، بره جلو بشینه در حالیکه مادرش پشت سرش نشسته،

حالا بهم نخندین که کی میره این همه راهو؟! کو تا پسرت اونقدری بشه؟!

احتمالا تا حالا متوجه شدین که من از خیلی وقت جلوتر به هر چیزی فکر میکنم، در ذهنم حلاجی اش میکنم، به کمک بقیه حلش میکنم و وقتی خیالم راحت شد میروم سراغ موضوع چالش برانگیز دیگر درون ذهنی ام، یک همچین آدمی  هستم منچشمک

پی نوشت: گرچه هیچیک از دوستان از علت غیبت 9 روزه ام که در این مدت کم سابقه بوده نپرسیدند، خودم مثل این بچه مدرسه ایهای مرتب و منظم غیبتم را موجه مینمایم، از دست شیطنتهای بی حد و اندازه ی  این پسرکمان چند روزی را به خانه ی مادرم پناه بردیم بلکه بهتر شود و برگردیم، بهتر که نشد ولی دلمان برای همسریمان که این چند روز مدام در راه و نیمه راه بود سوخت و برگشتیم خانه، یبوست و خارش دندان  و وابستگی شدید به من چه در بیداری چه  قبل از خوابیدنش از مشکلات اساسی این روزهایش بوده است

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

رزماری
24 فروردین 92 8:56
ای جان .پس هم علیرضا داره اذیت میشه هم شما .ایشالا زودتر این دوران بگذره و حالش خوب بشه .تا شما هم حالت خوب بشه .

آی گفتی مهتاب جون ،‌منم ازین مدل خوشم نمیاد .اینجوری فکر میکنم بچه بین پدر و مادر فاصله انداخته .باید از اول توجیه بشه تا یاد بگیره مادر تا همیشه جاش پیش پدر هست .اگه قراره مادر رو صندلی عقب بشینه پس بابا هم نباید پشت فرمون باشه .

یه همچین آدمی هستم من ! تنها ته چاه نمی رم


سلام عزیزم

ممنونم ازت، برام خیلی دعا کن، راستش خیلی بهم فشار میاره بچه داری، اونم وروجکی مثل علیرضا که مدام داره از سر و کلم بالا میره، توان بی نهایت میخواد نگهداری ازش،

چه جالب که نظر شما هم مثل منه، حرفت منو یاد حرف بابام انداخت که وقتی میبینه یکی از آشناهامون از ترس خطر صندلی جلو میره عقب میشینه میگه خب پس اون مرد بنده خدا چه گناهی داره که داره رانندگی میکنه، خوبه اونم نشینه جلو و بره عقب؟






علامه كوچولو
24 فروردین 92 11:05
سلام
از ما كه خود در غيبت كبري بوديم گلايه اي نيست انشاءالله
من هم در اين مورد با شما كاملا موافقم و همسرم با خانواده همسرتان!!از نظر من احترام كوچك و بزرگ بايد رعايت شود و از نظر او غرور و مردانگي مرد بايد لحاظ شود مثلا همين عيدي از دست خواهرش شاكي بود كه چرا در مسير تهران به شهرستان خودش جلو نشسته و برادرش كه الان 26 ساله است عقب...برايش كلي استدلال اورده ام كه خواهرت خواسته نامزد برادرت احساس تنهايي و غربت نكند حتما كنار همسرش راحتتر بوده تا كنار خواهر شوهر و.....ميگويد نه او مرد است و بايد به شخصيت و غرورش توجه شود...البته همسر بنده بر خلاف اكثريت اقايون كه كلي نگرند در مسائلي اين چنيني شديدا جزئي نگرست

سلام
انشائ الله همیشه خوش و خرم باشین، محض مزاح بود اون انتقاد.
چه جالب! پس همسر شما هم اونطوری فکر میکنن؟!
همسر من فعلا نظرشو رو نمیکنه و میگه که حالا تا اون موقع کی زنده کی مرده
اما نه، جدای از شوخی اونم با من موافقه

الهام مامان علیرضا
24 فروردین 92 23:17
سلام مهتاب جون



خسته نباشی عزیزم...



هر روز بهتون سر میزدم و تعجب کردم که به روز نمی شدید.



متاسفانه بایدبگم این هنوز اولشه...کجاشو دیدی؟؟؟



بهتره خودت و آماده کنی و برای برخورد با شیطنت های بیشتر آقا علیرضا برنامه ریزی خاصی بکنی!!!



خدا حفظش کنه.



البته من تو ماشین خودم با علیرضا عقب می شینم بیشتر اوقات، مخصوصا تو مسیرهای طولانی. ولی فکر می کنم بچه ها هر چقدر هم بزرگ بشن باز مامانشون مقدم تره مگر این که مادر خودش بخواد عقب بشینه...



عقب از اون نظر بهتره که اگه یه طرف آفتاب باشه میری اونطرف و نمیسوزیمنطقی بود؟؟؟؟؟




سلام عزیزم



ممنون از لطفت، بهم لطف داری



بد شد که، حالا که این وضعمه بعدا دیگه چی میخواد بشه؟!



راست میگی، این قضیه ی با بچه عقب نشستن هم خودش منطق و دلیل خاص خودشو داره که منم با وجود مایل نبودنم مجبور به انجامش شدم، تمام مسیر اصفهان تا تهران من و همسرم به این فکر بودیم که ماشین های عبوری ا ز کنارمون که بچه رو نمیبینمن( چون خواب بود)چه فکری در مورد ما میکنن؟!



یک آقای راننده و یک مسافر خانوم که عقب نشسته






















رها
25 فروردین 92 16:26
نه عزیزم همه ما از این غیبت ها ممکنه انجام بدیم . بالاخره بچه ها که کمی بزرگتر میشن وابستگیشون بیشتره و بخاطر اضطراب جدایی که دارند و کاملا طبیعی هم هست دوست ندارند مامانها یک لحظه هم ترکشون کنند. حالا دختر ما بابایی هم هست خدا رو شکر و وقتی پدرش باشه من کمی خیالم راحته و میتونم به کارامون برسم. البته گاهی هم فقــــــــــــــط مامی شو میخواد
عجب فکرایی میکنی تو عزیزم. مهم اینه که شما پسرتون رو چطور بار میارید. نگران این نباش که کجا رسم بر چیه.

سلام عزیزم
خدا راشکر کن که دخملها بابایین، حداقل به کارهات میرسی
ما اینیم دیگه، خودم که گفتم

بابای امیرحسین
25 فروردین 92 17:55
من همیشه عقب میشستم! البته تا جایی که یادمه!


البته بچه(دبستان)که بودم، بعضی وقتها با مامانم دعوام میشد و داد بیداد میکردم!(چه گستاخ)


منتهی یواش یواش که معلمهامون از احترام به والدین خصوصا مادر گفتن، از قران برامون گفتم سعی کردم خودمو اصلاح کنم! تو همون سن دبستان! یه حکایتی هم توی کتاب فارسی دبستان بود از سعدی (تو همون درسی که تهش می گفت مشک ان است که خود ببوید!) در مورد پسری که به مادرش کستاخی میکرد بود. اونم خیلی روی من تاثیر گذاشت!


حالا امیدوارم اشتباهی توی ذکر دوران سنی نکرده باشم. البته مامانم از خوانندگان این وبلاگه و اگر سوتی داده باشم مچم را میگیره.


انشالله سالی پر از موفقیت داشته باشید.



احسنت به شما که نهایتا خودتان به نتیجه ی مناسب و صحیح رسیدید


و خداراشکر


و اما از همینجا از مادر محترمتان دعوت میکنم که به جمع دوستان و خوانندگان روشن اینجا بپیوندند و ما را از حضورشان مستفیذ گردانند


ممنونم و به همچنین انشاءالله برای شما و خانواده ی گرامیتان
















مينا
26 فروردین 92 15:54
من از اين كار متنفرم! چون از همون بچگي به پسر فهمونده ميشه كه مادرت دم نيست و نبايد بهش احترام بذاري! ببخشيد انقدر رك ميگم اما اثرش رو ديدم..ما هم توي فاميلمون داشتيم و نتيجه اش دقيقا هميني بود كه گفتم!

پسرها پر رو ميشن


سلام مینا جان

بله به نظر من هم بچه با این کار به طور غیر مستقیم بی احترامی به والدین رو یاد میگیره






مرمر مامان محیا
27 فروردین 92 14:04
آز اونجای که ما خودمون هم فعلا در غیبت صغری به سر میبریم زیاد در جریانات دوستان و بود و نبوداشون نیستیم...
در ضمن مادر همیشه تاج سره و جاش جلو کنار باباست...

ایشالا همیشه به صفر
بله حق با شماست

زيبا
16 اردیبهشت 92 20:04
راست ميگي تا حالا فكرشو نكرده بودم اصلا چه معني ميده از الان بگم من جامو به كسي نميدماااااااا

بله باید حواسمون باشه به این جایگاه