صندلی جلو یا عقب، مسئله اینست...
سلام دوستان
همیشه از اینکه پسر خونواده وقتی بزرگ شد و پشت لبش سبز شد جای مامانشو تو ماشین بگیره و مامان خونواده مجبور بشه بره عقب بشینه بدم میومده، تو خونواده ی من تقریبا این رسم وجود نداره اما تو خونواده ی همسرم هستن افرادی از این دست، نمیدونم درست و غلطش چیه اما من دوست ندارم پسر خونواده هر قدر هم که بزرگ و مرد و درشت اندام باشه، بره جلو بشینه در حالیکه مادرش پشت سرش نشسته،
حالا بهم نخندین که کی میره این همه راهو؟! کو تا پسرت اونقدری بشه؟!
احتمالا تا حالا متوجه شدین که من از خیلی وقت جلوتر به هر چیزی فکر میکنم، در ذهنم حلاجی اش میکنم، به کمک بقیه حلش میکنم و وقتی خیالم راحت شد میروم سراغ موضوع چالش برانگیز دیگر درون ذهنی ام، یک همچین آدمی هستم من
پی نوشت: گرچه هیچیک از دوستان از علت غیبت 9 روزه ام که در این مدت کم سابقه بوده نپرسیدند، خودم مثل این بچه مدرسه ایهای مرتب و منظم غیبتم را موجه مینمایم، از دست شیطنتهای بی حد و اندازه ی این پسرکمان چند روزی را به خانه ی مادرم پناه بردیم بلکه بهتر شود و برگردیم، بهتر که نشد ولی دلمان برای همسریمان که این چند روز مدام در راه و نیمه راه بود سوخت و برگشتیم خانه، یبوست و خارش دندان و وابستگی شدید به من چه در بیداری چه قبل از خوابیدنش از مشکلات اساسی این روزهایش بوده است