خوابیدن با ترس ِ الکی
33. یا عظیم به لطف خدا و سعی و اراده ی خودمون مدتیه مشکلمون با خوابیدن پسرک در اتاقش حل شده (اوایل مشکلی نبود، بعد از مدتی برای خوابیدن در اتاقش و روی تختش مقاومت و لجبازی رو شروع کرد) و اوضاع این شبهامون به این شکله که اغلب اوقات موقع دراز کشیدنش روی تخت و نشستن من کنار تختش اسم تک تک وسایل اتاقشو میاره و می گه "من از این می ترسم، از اون می ترسم" و من در برابر تک تک جملاتش با تمام ِ فاعل های موجود در اتاق باید صبورانه و مهربانانه بگم "نه عزیزم، ترس ندارن، ببین چقدر قشنگن، اینا همون وسایلتن که تو روز می بینیشون"، البته کاملا مشخصه که ترسی وجود نداره و فقط برای ابراز وجود و جلب توجه این جملات رو به طور تکراری و ...