علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 20 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 4 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

روز درختکاری با تاخیر

1391/12/27 10:33
نویسنده : mahtab
1,628 بازدید
اشتراک گذاری

درخت را با قلب میکارند نه با دست !

برای همه قلبی آرزو می کنم ...

پانزدهم اسفند ماه ، روز هدیه ی درخت به زمینِ پیر مبارک باد

دستهای قلب و روحتان پر عشق باد

جملات زیبا گیله مرد

قبلا گفته بودم که پدرم یه نیمچه ویلایی تو دماوند  داره، دوست داشتم امسال برای پسرمون یه درخت بکارم اونجا، پدرم هم گفت اتفاقا نهال نکاشته  دارن، همه چیز درست شده بود برا رفتنمون که صبح ِ 5 شنبه 17 اسفند وقتی از خواب بیدار شدیم دیدیم داره برف میباره، اونم چه برف زیبایی

از اونجا که روزهای آخرسال سر ِهمه شلوغه از جمله سرِ ِ همسر من، دیگه نشد برنامه ای بذاریم و بریم درخت بکاریم، من هم تصمیم گرفتم حداقل یه سری عکس از گلهای کج و کوله ای که خودم تو خونه دارم و از دیدنشون لذت میبرم بذارم اینجا و علاقه ام رو به گل و گیاه و درخت نشون بدم،

درسته درخت نکاشتم اما از دیدن درخت بسیار لذت میبرمچشمک

 

 

این بامبوها 6 تا هستن، سه تاشون رو برای عید 91 خریدیم و سه تای دیگش رو برای به دنیا اومدن پسری، میگن نباید تعدادشون زوج باشه، من که فکر میکنم خرافاته، البته اول تو دو تا گلدون بودن، فعلا به خاطر تغییر دکوراسیون زمستانه ی خونمون، جاشون یکی شده.

 

 

این هم "بونسای شاه بلوط"، تابستون،قبل از اومدن پسری از بازار گل خریدیمش، خیلی دوستش دارم، زیاد ناز نازی هم نیست، فقط نیاز به آب پاشی هر روزه داره.

 

 

 

این یکی هم از این گلهای روندست، اسمشو نمیدونم دقیقا، روز اول یک شاخه بیشتر نبود، پارسال، همسایمون بهم داد، زود رشد میکنه و نور رو دوست داره، دو. روز پیش این جای جدید رو براش درست کردیم، قبلا رو میز بود و پسری همش برگهاشونو میکشید.

 

 

این هم گل "قاشقی" یا "پیرومیا" که تابستون از زنداییم گرفتمش، چند تا برگ جدید داد اما مدتیه حالش خوب نیست و در حال حاضر مریضه و داره خراب میشه، دعا کنین حالش خوب شه، این رو هم خیلی دوست دارم.

 

 

 

این هم "دراسنا"، یک گیاه آپارتمانیه که مامانم تو اسفند ماه برام خریده، تو آبه الان، باید ریشه بده بعد بکاریمش تو خاک. برگ جدید داده، با هر برگ جدید یکی از برگهای قدیمیش میریزه.

 

راستی دیروز با خواهرم و پسرم رفتیم بازار گل، یه کمی خرید کردم برای سفره ی هفت سین، جالبه که بعدش یادم افتاد پارسال هم دقیقا 26 اسفند با همسرم و پسرم رفته بودیم برای خرید. کاملا اتفاقی بود، حسن تصادف جالبی بود، 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

محبوبه
27 اسفند 91 9:06
واای چه گلای نازی...
خدا بیشترشون کنه.
ماشاله بامبوهات چقدر بلند هستن.ولی من شنیدم تعدادشون باید فرد باشه.توی اینترنت هم همین بود.به هر حال تا منظقم یه چیزی رو قبول نکنه من دنبال خرافات نمیرم...همینا خوبه...
اون گلت که اسمشو نمیدونی و منم نمیدونم،خیلی دوسش دارم.خونه قبلی مامان اینا داشتن.خیلی رشد کرده بود.دور تا دور سقف پذیراییمون پیچیده بودیمش.
کلا ما عشق گل و گیاه استیم.گل قلشقی هم داشتیم.اینقدر چاق شده بودکم مونده بود چنگالاش هم در بیان

ممنونم
همه میگن که چقدر بلند شده، بهش ساخته خونمون، نور زیاد داشته،

حالاتو رو خدا بگو چیکار کنمش این قاشقی رو؟




ساناز
27 اسفند 91 9:20
سلام عزیزم.روزت بخیر.اسم اون گلی که گفتی رونده است اسمش پیچک هست.منم دارم.
عزیزم برات رمز رو فرستادم


علیک سلام
ممنون که اسمشو گفتی
ممنونم

مرضيه (مامان محمد مهدي)
27 اسفند 91 10:57
اميدوارم طراوت و شادابي هميشه همراه زندگيتون باشه
من هم خيلي به گل و گياه علاقه دارم ولي امان از دست گل پسر...

ممنونم
شما همون گل پسرو داری دیگه گل لازم نیست

مرمر مامان محیا
27 اسفند 91 12:02
خوووووووووووووووووووووشبحالتتتتتتتتت...من که گلدونام بعد تولد محیا همشون یک به یک دارن میمیرننننننننننننن

آخی
گل قاشقی منم داره از حال میره طفلکی
گل نگهداشتم تو آپارتمان قلق داره، باید گلهای آپارتمانی خرید فقط!

مامان امیررضا
27 اسفند 91 12:55
به به چه گلای قشنگی دارین مهتاب جون .ایشالا زندگیتون سر سبز تر از این گلا باشه عزیزم.

قابلتونو نداره عزیزم
ممنون و به همچنین برای شما

ساناز
27 اسفند 91 15:08
سلام.مرسی عزیزم.امسال که سالگرد عقد با مریضی پدر شوهر و مردنش قاطی شد.البته ما جشن 2نفرون رو 10اسفند گرفتیم

علیک سلام عزیزم
متاسفم، خدا بیامرزشون
دارم آرشیوتو میخونم، این شد که یادم افتاد، ناراحتت که نکردم؟

سانار
27 اسفند 91 22:36
سلام.عزیزم خیلی ممنونم که همراهیم کردی و برای خاطراتم وقت گذاشتی.واقعا ممنونم
سال خوبی رو برای خودت و همسرت و پسر گلت ارزو میکنم

خواهش میکنم عزیزم
ممنونو به همچنین برای شما


رزماری
28 اسفند 91 22:17
ماشاءالله چقدر گل داری.معلومه گل دوست داری.خوب کمال همنشین در شما اثر کرده و خدت هم عین گل شدی

اگر فضا اجازه میداد دوست داشتم تعدادی دیگر هم داشته باشم
لطف داری عزیزم

mahtab
4 اردیبهشت 93 7:25
درحال حاضر اون گل قاشقيم از بين رفته و دراسنا رو هم سپردم به مادربزرگم و اتفاقا حالش خوب خوبه و در دل خاک جا خوش کرده بامبوهام بزرگتر شدن اما نوک برگهاش کمي زرد شدن و پيچکم هم دوبرابر شده حجمش