روز درختکاری با تاخیر
درخت را با قلب میکارند نه با دست !
برای همه قلبی آرزو می کنم ...
پانزدهم اسفند ماه ، روز هدیه ی درخت به زمینِ پیر مبارک باد
دستهای قلب و روحتان پر عشق باد
قبلا گفته بودم که پدرم یه نیمچه ویلایی تو دماوند داره، دوست داشتم امسال برای پسرمون یه درخت بکارم اونجا، پدرم هم گفت اتفاقا نهال نکاشته دارن، همه چیز درست شده بود برا رفتنمون که صبح ِ 5 شنبه 17 اسفند وقتی از خواب بیدار شدیم دیدیم داره برف میباره، اونم چه برف زیبایی
از اونجا که روزهای آخرسال سر ِهمه شلوغه از جمله سرِ ِ همسر من، دیگه نشد برنامه ای بذاریم و بریم درخت بکاریم، من هم تصمیم گرفتم حداقل یه سری عکس از گلهای کج و کوله ای که خودم تو خونه دارم و از دیدنشون لذت میبرم بذارم اینجا و علاقه ام رو به گل و گیاه و درخت نشون بدم،
درسته درخت نکاشتم اما از دیدن درخت بسیار لذت میبرم
این بامبوها 6 تا هستن، سه تاشون رو برای عید 91 خریدیم و سه تای دیگش رو برای به دنیا اومدن پسری، میگن نباید تعدادشون زوج باشه، من که فکر میکنم خرافاته، البته اول تو دو تا گلدون بودن، فعلا به خاطر تغییر دکوراسیون زمستانه ی خونمون، جاشون یکی شده.
این هم "بونسای شاه بلوط"، تابستون،قبل از اومدن پسری از بازار گل خریدیمش، خیلی دوستش دارم، زیاد ناز نازی هم نیست، فقط نیاز به آب پاشی هر روزه داره.
این یکی هم از این گلهای روندست، اسمشو نمیدونم دقیقا، روز اول یک شاخه بیشتر نبود، پارسال، همسایمون بهم داد، زود رشد میکنه و نور رو دوست داره، دو. روز پیش این جای جدید رو براش درست کردیم، قبلا رو میز بود و پسری همش برگهاشونو میکشید.
این هم گل "قاشقی" یا "پیرومیا" که تابستون از زنداییم گرفتمش، چند تا برگ جدید داد اما مدتیه حالش خوب نیست و در حال حاضر مریضه و داره خراب میشه، دعا کنین حالش خوب شه، این رو هم خیلی دوست دارم.
این هم "دراسنا"، یک گیاه آپارتمانیه که مامانم تو اسفند ماه برام خریده، تو آبه الان، باید ریشه بده بعد بکاریمش تو خاک. برگ جدید داده، با هر برگ جدید یکی از برگهای قدیمیش میریزه.
راستی دیروز با خواهرم و پسرم رفتیم بازار گل، یه کمی خرید کردم برای سفره ی هفت سین، جالبه که بعدش یادم افتاد پارسال هم دقیقا 26 اسفند با همسرم و پسرم رفته بودیم برای خرید. کاملا اتفاقی بود، حسن تصادف جالبی بود،