علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 5 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 20 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

خنده دارهای وقت ِ نماز در حرم

1393/3/8 17:56
نویسنده : mahtab
335 بازدید
اشتراک گذاری

-هرجایی که برای نماز می ایستادم که جذابیتها جلوم قرار بگیره تا با بلند شدنش از کنارم حداقل بتونم سر نماز ببینمش (اصلا درست هست همچین نمازی؟!سوال) باز هم از دایره  ی دیدم خارج می شد و می رفت به سمت عقب، منم ناگزیر نمازم رو می شکستم (همون بهتر که میشکستم اون نماز رو...چشمک)و می پاییدمش، آخرش هم نفهمیدم اون پشت چی پخش می کردن که اون جلوها نمی دادن؟

 

-يک بار سر نماز ِ بقیه و موقع پاییدن های من دیدم یک پسر بچه بالای سر مادرش که درحال نمازخوندن بود مثلا، زار می زد چه زار زدنی، یاد وقتايي افتادم که پسر خودمم همینطور وقت نماز خوندنام خودشو می کشه و گریه می کنه، یه آن خندم گرفت، البته می دونم مامان بنده خداش چه حالی داشت اون موقع، به ذهنم رسیدکه بعضی بچه ها سر نماز به جوری گریه میکنن و خودشونو به زمین و زمان می زنن که از دور که نگاه میکنی فکر میکنی انگار خدای نکرده مادرشون  رفته پیش خود خود خدا و قراره دیگه از پیشش برنگرده، به گمانم این طفلی ها ماماناشونو خیلی عارف و سالک فرض کردن خندونک

 

-همون روز دیدم یک پسر بچه _البته بهتره بگم یک اسپایدر من ِ به تمام معنا،  با یک روبنده ی سر لباسش روی سرش رو هم پوشونده بود_ داره گریه میکنه و بین صفهای نماز می دوه و ميگه مامانم گم شده، دقت کرديد که...خودش نه، مامانش گم شده بود، حالا تصور کنین، فقط یک لحظه تصور کنین یک بچه ی 7-6 ساله ی تماما مرد عنکبوتی پوشیده رو که با گریه داره دنبال ِ مامانش میگرده ....وقتی یک خانمی دستشو گرفت و بردش تحویل مامانش داد و خیالم راحت شد تو دلم گفتم "پسر جان حداقل اون کلاهت رو برمی داشتی شاید بهتر مامانتو پیدا می کردی، بعدش با خودم خندیدم و گفتم "آخه با این سر و وضع تابلو تو کل حرم تو چشمی، مگه میشه مامانت گمت کنه؟!خنده



  

پسندها (7)

نظرات (11)

الهه مامان سلما
8 خرداد 93 15:19
زیارت قبول نمازهای پرماجرا و پر دغدغه تونم قبول...
mahtab
پاسخ
ممنونم
مامان کیمیا
9 خرداد 93 0:48
زیارت قبول عزیزم.راستی اگه کار یا سوالی در مورد مشهد داشتی در خدمتم.
mahtab
پاسخ
ممنون عزیزم مگه شما مشهدی هستی؟ ایشالا دفعه ی بعد
لیلی
9 خرداد 93 1:17
من همین الان هم که نماز رو می بندم شروع می کنه به گریه کردن وای به حال وقتی که نماز خوندن مادر رو متوجه بشه
mahtab
پاسخ
پسر منم از همون اوایل با نماز خوندهام مشکل داشت اصلا انگار تا چادرو روی سرم می دید وحشت میکرد پس خدا به دادتون برسه
مهدیه
9 خرداد 93 7:24
چه با حال... با لباس مرد عنکبوتی باید ناجی دیگران بشه، اونوقت خودش گم شده! هه هه هه هه من که فقط چنین صحنه ای رو تصور کردم کلی خندیدم. دیدنش آدمو روده بر می کنه!!!! والا در مورد اول و دومی باید بگم تو سفر کربلامون هربار فاطمه سادات می رفت می دیدم بغل دستی ها وسط نماز هی هلش میدن به سمتی که ازش اومده. این کار مردم بیشتر از رفتن دخترم منو به خنده می انداخت و نمازم رو به هم میزد. یادمه یه بار وسط نماز،رفته بود مهر یکی رو برداشته بود و با تعجب بهش نگاه می کردو البته مهر نبود. یه تیکه سنگ مرمر بود. هم خنده ام گرفته بود از تعجب دخترم و هم تو دلم بد و بیراه می گفتم به اون کسی که تو حرم امام حسین رو خاک کربلا سر نمی ذاره و رو سنگ مرمر سجده می کنه!!!
mahtab
پاسخ
پس شما هم از اين جور تجربه ها ي خنده دار سرنمازي داريد؟!راستي داخل حرم منظورتونه يا جاهايي که زمينش خاکيه؟!داخل حرم که سنگه!
مامانی
9 خرداد 93 11:10
عاغا نماز وزارت پر دغدغه و استرس دار قبول
mahtab
پاسخ
ممنونم
مامان محمد مهدي (مرضيه)
10 خرداد 93 10:00
انشاالله خدا خودش از همه مادرها قبول كنه اين نمازهاي پر استرس و پر از فكر و خيال رو دومي خيلي بامزه بود شكلكها غير فعاله و گر نه كلي شكلك بايد ميذاشتم براي اين چند تا كامنتت شما هم با اين مشكل روبرو ميشيد؟ من گاهي نمي تونم از شكلك ها استفاده كنم
mahtab
پاسخ
خدا از دهانت بشنوه، ايشالا خدا قبول کنه ممنون، بله گاهي نميشه ازشون استفاده کرد
رزماری
10 خرداد 93 13:23
راستی اون پشت ها چی پخش میکردن که جلوی صف ها پخش نمیکردن ؟؟ با همه این وصاف طاعات قبول
mahtab
پاسخ
قرار شد ديگه اينو شما ها جواب بديد ممنونم
سحر
10 خرداد 93 19:50
قبول باشه عزیزم.
mahtab
پاسخ
واقعا هم بايد دعا کنيد و کنم که قبول باشه
بی نشان
13 خرداد 93 5:25
چقدر خوب می شد یه مامان فداکار بچه ها رو نگه می داشت تا بقیه مامانها نمازشون رو با خیال راحت بخونن
mahtab
پاسخ
اتفاقا به ذهنم رسيد خودم دست به کارشم و يه مهد رضوي بزنم برا موقع نماز اما ديگه موقع رفتن بود، ايشالا براي دفعات بعد
مامان طاها
13 خرداد 93 8:02
زیارت قبول. . بعضی وقتها با خودم میگم اینا چه نمازهاییه که میخونم با یه پسر که جلوت داره نماز میخونه وقت سجده ها میره پشتت سوار میشه و هزار کار دیگه.دوباره به خودم قوت قلب میدم که مامانم دیگه
mahtab
پاسخ
ممنونم همينو بگو، من که بعضي وقتا تکليف خودمو نميدونم، خدابايد بياد بهم بگه چيکار کنم درسته...خودش قبول کنه ايشالا
شاپرک - مامان رها
14 خرداد 93 12:18
سلام برام کامنت گذاشتی که چرا سر نمیزنم ولی هرچی سر میزنم با در بسته (رمز) مواجه میشم بعد هم گفتی برام رمز میزاری که متاسفانه هیچ رمزی دریافت نکردم موفق باشی
mahtab
پاسخ
سلام عزيزم يعني کامنت نذاشتنت براي اين همه پست غير رمزي برميگرده به رمز نداشتنت؟! عزيزمي شاپرک جان، با من غريبگي نکن