علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 19 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

وقتي مرغ همسايه غاز نيست!

1393/3/7 23:16
نویسنده : mahtab
265 بازدید
اشتراک گذاری

 نميدونين باچه اوضاعي نماز ميخونيم و زيارت ميريم اين روزها،
نميدونم چه علاقه اي به دورشدن ازمون داره اونم به نحوي که حتما بايد بلند شيم بريم بياريمش،
کنارمون هم که ميشينه در کمترين زمان ممکن حوصلش سر ميره و بهانه ميگيره،
خوراکي و اسباب بازي هم فقط براي زمان کوتاهي ميتونه سرگرمش کنه،
حس مالکيتش هم به شدت قوي شده و اسباب بازيهاشو به کسي نميده وتازه ميخواد
مالک وسايل بقيه هم باشه،يک بار سر پس گرفتن ماشينش يقه ي يه پسر دوسال و نيمه رو چنان گرفته بود و ول نميکرد که کار به پادرميوني بزرگترهاکشيد،

البته خوراکيهاشو به بقيه ني نيها ميده،
اول سفر فکر ميکردم فقط پسرماست که اذيتمون ميکنه اما وقتي در حالت آرامش طوفان پسرمون ناآرومي و غرغر کردن و گريه ي بقيه بچه ها رو  ديدم تازه دستم اومد که "مرغ همسايه هميشه هم غاز نيست" و نبايد با مانيتور کوتاه مدت اخلاق و رفتار بچه ها ي ديگه بچه ي خودمونو زيرسوال ببريم،
در تحقيقات بعدي مطمين شدم که اغلب بچه ها اينطوري ان که:

تو شرايط سخت ميخوان بغل بشن،
وقتي عجله داري و ميخواهي بغلشون کني اصرار دارن حتما  راه برن،
وسايل بازي و خوراکي بقيه رو بيشتر دوست دارن و به چشمشون مياد،
موقع نماز يادشون ميفته بايد برن دد ،
بعد نماز دد رفتن رو يادشون ميره و شديدا بازي شون ميگيره،
هميشه با موبايل کلي بازي ميکنن و همه زير وبمشو بلدن اما سرنماز با بيرون اومدن از قسمت دلخواهشون فوري داد  ميزنن مامان، ني ني ....
باوجود غذاهاي مختلف در رستوران ترجيح ميدن مدام بهت وصل باشن و سيرايي نداشته باشن به نحوي که کاملا شرايط از شيرگرفتن بدون ذره اي ناراحتيتو فراهم کنن،

 

 

نوشته شده در تاریخ یک شنبه 4خرداد93، مشهد مقدس

پسندها (2)

نظرات (6)

رزماری
8 خرداد 93 12:17
ای جانم نتیجه تحقیقاتت بسیار بسیار ارزشمند بود .نکات خیلی جالب و ریزی تو مطالعاتت کشف شده بود
mahtab
پاسخ
واقعا؟! برای شما مسخره به نظر نیومد؟!
شهره
8 خرداد 93 21:29
زیارتتون قبول باشه اینجور که پیداست ایندفعه سختتر از دفعه قبل بوده. تو سفر قبلی علیرضا بیشتر همکاری کرده بود. شاید بخاطر گرما بوده بالاخره موفق شدی تو از شیر گرفتن؟
mahtab
پاسخ
ممنونم ميدوني در اصل بيشتر خوش گذشت چون اون هم معني سفر و حرم و نماز و ...رو ميفهميد اما مشکل دراين بود که هنوز به سن اطاعت پذيري و حرف شنوي کامل نرسيده و شيطنت هم داشت، اما لذت هاش ليشتر بود لز دردسرهاش شايد اغراق گونه نوشته ام من نه هنوز، سفر و بعد هم بيماريش، دوباره عقب افتاده تا کي ...نمي دونم؟!
لیلی
9 خرداد 93 1:20
دیدن بچه های همسن با بچه خود آدم که گریه می کنن و بی قراری دل مادر رو خوش می کنه که فقط بچه خودش این طوری نیست. من هم باید یک جایی برم که بچه همسن پسرم داشته باشه تا ببینم اونها هم نی نی به بغل مدت های مدیدی راه می رن و هنوز انرژی دارند
mahtab
پاسخ
بله متاسفانه یا خوشبختانه ادمها با دیدن بقیه در شرایط خودشون آروم میشن ماههای اول خیلی سخته بچه داری، خدا بهتون قوت بده ایشالا
مامان محمد مهدي (مرضيه)
10 خرداد 93 9:56
زيارت قبول خانمي هميشه به زيارت و سفر من هم مدتهاست به نتايج شما دست يافته ام، بچه ها هميشه برعكس رفتار مي كنن و اصلا قابل پيش بيني نيستن
mahtab
پاسخ
ممنون، به همچنين بله بچه ها هميشه بر خلاف جريان آب حرکت ميکتن، بس که پرهيجان و پرانرژين
سحر
10 خرداد 93 19:46
خیلی خوب بود، احسنت.
mahtab
پاسخ
بی نشان
13 خرداد 93 5:28
فکر کنم بچه دار شدن هم مثل ازدواج کردن باشه! هر چی بیشتر به تاخیر بندازی اش ترس و وسواست بیشتر می شه من اوایل خیلی ذوق داشتم به بچه داشتن ولی حالا اذیت های بچه بیشتر به چشمم می یاد و فکر میکنم از حوصله و توانم خارجه
mahtab
پاسخ
يه چيزي بهتون بگم خيالتو راحت کنم همونطور که براي هرچيزي ترس قبلش بيشتر ادمو اذيت ميکنه در مورد بچه هم همينطوره وقتي بياد حالت با حال امروز فرق ميکنه منم مثل شما و خيليهاي ديگه قبلش خيلي استرس و وسواس.و ...داشتم اما حالا همه چيز فرق کرده استرس و سختي هستل، اما جنسش فرق داره، قابل تحمله و در عين حال لذتهايب که ميبري طاقتتو بالاميبره و افکار وسواس گونه و ...از ادم دور ميشه...نميتونم خوب توصيف کنم..بايد برسي به مادري تا خودت تحربه کني...فقط بگم نترس...هروقت ميتونين و شرايطش هست بريد به سمت مادر و پدر شدن