ملاقات ِ نوروزی پسری و پزشک (فروردین 93)
سلام
از چند روز قبل از آغاز سال جدید پسرمون موقع خواب یه کم سخت نفس می کشید و همراه با صدا بود خوابیدنش،
زیاد جدی نگرفتیم تا اینکه پنجشنبه و جمعه شب اول سال، موقعی که خوابیده بود ناگهان از خواب می پرید و گریه می کرد، انگار ترشحات داخل گلوش نمیذاشت بخوابه،
خلاصه مجبور شدیم شنبه اول صبح ببریمش درمانگاه،
خدارو شکر گلوش عفونت نداشت و فقط به گفته ی آقای دکتر یه لکه ی سپید روی لوزش بود،
بهش دیفن هیدرامین، سودوافدرین، استامینوفن و کتوتیفن داد که فقط همون دیفن هیدرامین و سودوافدرین رو بهش دادم، اون هم سه چهار روز، و نیاز به استفاده از بقیه اش نشد،
انقدر جالب بود اون چند روز که اون داروها رو می خورد، منگ بود انگار، اثر داروها باعث ِ شل شدنش شده بود،
دکتر بهم گفته بود اگر احساس کردم زیاد خواب آلودش کرده کمترش کنم،
خلاصه میهمانی که می رفتیم یا میهمان که داشتیم همه مونده بودن در علات خماری و تلو تلو خوردن این وروجک سابق (تلو تلو خوردنش رو اغراق کردم ها)
اولین سرماخوردگی سال 93