علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

آب شدن قند ِ عسل ِ ما

1392/10/24 16:48
نویسنده : mahtab
374 بازدید
اشتراک گذاری

اولین باری که فهمیدیم  ... کشیدی  6 دی بود،

قبلا ندیده بودیم بکشی،

اون روز هم به موقع نفهمیدیم،

بعد از تحلیل رفتارت تازه متوجه شدیم چقدر ...کشیدی،

حالا هنوزم بعضی وقتها می کشی،

....

فکر بد کردی؟

....

فکر بد نکن،

منظورم "خجالته"

 

انقدر بامزست این خجالت کشیدنت که نگو، اون روز تو مغازه داشتیم خرید می کردیم(کفش برای من) و تو داخل کالسکه ات نشسته بودی و آقای فروشنده دستهاشو زده بود زیر چونه اش و بهت زل زده بود و البته لبخندکی هم بر لب داشت که ناگهان دیدیم غرغر کنان درخواست کردی بغلت کنیم، آن موقع نفهمیدیم اما وقتی بابا گفت در بغلش که بودی خودت را مچاله می کردی و سرت را به زیر میبردی و میخواستی به نحوی در آغوش بابا قایم شوی تازه فهمیدیم پسر ما به دوره خجالت کشیدن رسیده است(البته به گمانم منم اگر جای توبودم از همون روز خجالت کشیدنو یاد می گرفتم چون آقای فروشنده یکی از همین جوونا بود که بیشتر شبیه خانمهان با موهایی بلند و وزوزی، یه کم که فکر کردم دیدیم وااای ، اگه من جای پسری بودم حتما از ترس زهره ترک می شدم خوشمزه)

اولین باری که خودم نیز این موضوع را تجربه کردم وقتی بود که بعد از حدود یک سال دو نفری سوار قطار مترو شدیم و با دیدن دختر بچه 9-8 ساله بی ادبی که برایت زبان درازی کرد شروع کردی به آب شدن در بغل من، بهترین توصیف برای خجالت کشیدن انگار همین آب شدن است، چون واقعا داشتی سرت را درحالی که در آغوشم بودی به  شانه ام میفشردی بلکه محو شوی در من.

ای به فدای ِ تو نبینم بزرگتر که شدی باز هم خجالتی باشی مادر، پسر که نباید خجالتی باشه عزیزکم.

 

پی نوشت: از اونجا که خجالت کشیدن هم مثل بقیه کارهای بچه ها گذراست و دوره ای به نظرم نباید بهشون القا کرد که خجالتین، بهتره هروقت داشتن خجالت میکشیدن بدون حتی  اشاره به کلمه خجالت و یا استفاده از عبارت "خجالت نکش عزیزم" سعی کنیم اونها رو با اون فرد یا جمع مورد نظر آشنا کنیم یا در موقعیتی مثل داستانک ما حواس کودکمونو به یک موضوع دیگه جلب کنیم تا هم خجالت از سرش بیفته هم اعتماد به نفسش بالا بره.


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

شیرین
24 دی 92 18:27
پسرتون ماخوذ به حیاس. خیلیم خوب
mahtab
پاسخ
لطف داری گلم
مهتاب
24 دی 92 18:32
سلام عزیزم. 26 رو گرفته بودن . شما جز 20 باشین لطفا
mahtab
پاسخ
سلام بله، ممنون
ننه علي
25 دی 92 1:17
عزيزم پسركمون خجالتي نيست با حياست
mahtab
پاسخ
ممنون، امیدوارم
علامه كوچولو
25 دی 92 9:03
خدا نكشتت اول فكر كردم داري داستان تعريف ميكني اره منم توو يه مطلبي خوندم كه رفتار والدين خيلي توو خجالتي بودن يا اجتماعي بودن كودك در اينده تاثير داره گاها پسرك كه خيلي اكتيو ميشه و فوق العاده پر انرژي همسري ميره كه به نحوي ارومش كنه يواشكي ميگم بذار راحت باشه به موقع خودش متوجه ميشه كه كي و كجا بايد چطور رفتار كنه با سركوب بعضي از بازيها و كارهاش اعتماد به خودش رو تضعيف ميكنيم و در اينده به مشكل ميخوره
mahtab
پاسخ
کار خوبی میکنین که اولا در گوشی میگین هر نکته ای که باشه رو(تا گل پسری نفهمه در مورد بعضی مطالب نظر اولیه پدر و مادر متفاوته) و دوما اینکه جلوی اکتیواسیونشو نمیگیرن (به قول خودتون فعلا زوده، بعدا میفهمه کی باید چطور رفتار کنه) خدا حفظش کنه
رزماری
25 دی 92 15:30
ای جان .من که غش کردم برای اداهای خجالت کشیدن پسرک. جدا ازینکه ممکنه به قول تو این خجالت در بچه ها نهادینه بشه .ولی توصیف تو هم عالــــــــــــی بود از صحنه ها خجالتش
mahtab
پاسخ
ان شاء الله به زودی قسمت میشه خودت تجربه میکنی و میایی برامون می نویسی
مرمر مامان محیا
25 دی 92 20:33
واااااااااااااااای خدا.من همیشه فک میکردم خجالت مال دختراست...محیا هم ای یه وقتایی خجالترو میکشه ولی به سختیییییییییییییی
mahtab
پاسخ
بله پسر ما هم ...
مرضيه (مامان محمدمهدي)
28 دی 92 13:03
نگران نباش عزيزم گذراست گاهي اوقات كار به جايي ميرسه كه ميگي اي كاش الانم يه ذره خجالت مي كشيد مثلا همين ديروز جايي رفته بودم و انتظار داشتم كه محمد مهدي يك لحظه آروم بگيره، به جاي ايشون بنده كلي خجالت كشيدم ولي دريغ از يه ذره احساس خجالت در پسري
mahtab
پاسخ
خب خیالم راحت شد و از طرفی نگران شدم که این ابزار آروم بودنش در محیطهای جدید و میون افراد غریبه رو هم به زودی از دست خواهیم داد