علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 17 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

ملا نصر الدینگریهای من

1392/9/13 9:28
نویسنده : mahtab
265 بازدید
اشتراک گذاری

دیدین گاهی تو اتوبوس، مینی بوس یا قطار مترو و یا حتی سر سفره یا میز غذا و یا ... نشستین که یک نفر هوس میکنه ترتیب نشستنشو عوض کنه و یا کنار فرد خاصی بشینه،

خواست اون فرد همان و بیچاره شدن جماعتی از افراد همان،

آخرش میبینی همه ی افراد یک یا دو باری جاشونو عوض کردن تا اون فرد بتونه به هدفش برسه،

حالا قضیه ی منم همین شده، خواستم یک سر و سامونی به ترتیب پستها بدم (چون تعدادی از پستها رو قبلا نوشتم و تارخ گذاشتم براشون تا خودشون آپ بشن یه مقدار با پستهایی که به روز میذارم تداخل ایجاد شده) که خودمم نفهمیدم چی شد؟!

نتیجه این شده که گاهی بعضی از دوستان پستهایی رو نمیبینن(مثل محبوبه جون، که حق هم داشته)، گاهی بعضی از دوستان پستی رو جلو جلو میبینن و بعدا دیگه براشون تکراریه(مثل آرام جون که کلی دندون رو جیگر گذاشت و لو نداد ) و گاهی هم مثل امروز با حذف چند پست جهت  جابجا نمودن مطالبشون کلی کامنت ارزشمند میپره،

لذا خواهشمند است اگر براتون مقدوره جهت جلوگیری از افزایش شدت افسردگی اینجانب زحمت بکشید و کامنت المثنی بگذارید.

رزماری جون و محبوبه جون منتظر کامنت المثناتون برای پست "افسردگی و بچه ها" هستم. ممنونم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مرضيه (مامان محمدمهدي)
13 آذر 92 12:29
سلام عزيزم اين چه حرفيه همونجوري كه تو تمام پست ها اشارتي بهش كردم پسرم پيش مامانم مي مونه و چون از شش ماهگي اونجا بوده تقريبا عادت كرده البته اين كه بگم اذيت نمي كنه دروغه ولي مامانم صبرشون زياده و اصلا به روي من نميارن مواقعي كه زنگ ميزنم خونه از سر و صدا و نق نق هاش مي فهمم چه خبره شما هم اگر بيشتر بذاريد كم كم عادت مي كنه، اولش سخته البته اينو بگم مشكل من و پسرم لحظه جدائيه، اون لحظه واقعا اذيت مي كنه و بالتبع منم اذيت ميشم ولي بعد ديگه بهانه منو نمي گيره و فقط يك نفر رو مي خواد كه پا به پاش بره و همراهيش كنه
mahtab
پاسخ
علیک سلام عزیزم ممنون از پاسخ کامل و جامعت بله گفته بودی اما مطمئن نبودم پسر من هم دوست داره همش یکی پا به پاش از این طرف به اون طرف و از این بازی به بازی دیگه همراهیش کنه که مامانم براش سخته چیزی هم نمیگه اما من خودم سختمه، خیلی معذب میشم وقتی خسته و اذیتشون میکنه ، نمیدونم چی کار کنم؟
مرضيه (مامان محمدمهدي)
13 آذر 92 14:39
به نظرم اگر در حد همراهي مي خواد كه همراهشون باشن ايرادي نداره و بهتره كه به شخصي غير از شما عادت كنه، چون ممكنه مسئله غير قابل پيش بيني بوجود بياد كه لازم باشه شما مدتي همراهش نباشيد و به خانوادتون بسپاريدش به نظر من حتي گاهي براي تفريح و يا خريد با همسرتون هم كه شده عليرضا جون رو پيش خانوادتون بذاريد تا به اين شرايط عادت كنه من هم قبل از اتمام مرخصي شش ماهم گاهي پسري رو پيش مامانم ميذاشتم
mahtab
پاسخ
بله عزیزم میدونم، نباید اینقدر بهم عادت کنه اما نمیدونم چرا از اینکه نق نق کنه و بد اخلاقی، واهمه دارم شاید هم به این خاطره که مامانم اینا دلشون خیلی میسوزه وقتی اروم نیست، بهم میگن گناه داره، اتفاقا خیلی شده که بذاریمش پیششون اما تازگیها نمیدونم چرا بدقلقی میکنه، خدا کنه به خاطر دندونهاش باشه و موقتی ممنونم به هر حال
لحظه های من و تو
13 آذر 92 22:02
عزیزم سلام .اومدم بگم با من قهر نکن .خونه نیستم و فقط با گوشی میتونم به اینترنت وصل شم .برم خونه همه رو میخونم
mahtab
پاسخ
لطف کردی اومدی عزیزم من که به این زودیها دست بردار نیستم البته، شوخی کردم منتظریم
رزماری
14 آذر 92 8:32
پس بگو من توی old reader یا قبلاً ها اون گودر چرا چند تا پست از وب شما میدیدم ولی وبت رو که باز میکردم چیزی نبود تو معرکه ای دختر ، عمری ما رو سرکار گذاشتی .من فکر میکردم از نی نی وبلاگه این مسئله
mahtab
پاسخ
عزیزم قبلا یک بار از این مشکل گفته بودی و من هم یک اشاره ای کرده بودم، به هر حال شرمنده، خدا نکنه من بخوام دوستای گلمو سر کار بذارم
لحظه های من و تو
24 آذر 92 21:00
سلام عزیزم. کسالت دارم.مزاحم میشم. حالم خوب نیست
mahtab
پاسخ
بلا دوره امیدوارم حالت به زودی خوب شه گلم