دعایی برای آسمان ...
سال گذشته دقیقا اول دی ماه بود که نوید اومدن فرشتمون تو آزمایش بارداری بهمون داده شد. یادمه
چندروز بعدش به خاطر پدیده اینورژن، هوا شدیدا آلوده شده بود و من خیلی دپرس بودم، نه فقط برای
خودمون بلکه بیشترنگران سلامت موجودی بودم که هنوز نمیشناختمش اما به پاک بودن و معصوم بودنش
ایمان داشتم، دعا کردم و خالصانه از خدا خواستم به خاطر این گلهای آسمونی هم که شده بارون
زیباشو ازمون دریغ نکنه، به دعای من که نه اما به دعای یه بنده پاک خدا چند روز بعدش بارندگی شروع
شد و خدا روشکر تا آخر زمستون دیگه مشکل آلودگی پیش نیومد، یا حداقل بحرانی نبود، این ماجرا برای
من که در آغاز راه مادر شدن بودم حسن شروع زیبایی بود و حالا در شروع دومین فصل مادری دوباره دل
آسمان گرفته است اما دریغ از ذره ای اشک،
مادران و مادران آینده برای ترکیدن این بغض کهنه دست به دعا بردارید، خدا دست شمایی را که
بهشت وعده گاهتان است خالی برنمی گرداند...
پی نوشت:
و آسمان بارانی شد...
خدایا شکرت