شکنجه گاه؟!
آیا اینجا هیچ شباهتی به یک شکنجه گاه دارد؟
برای بچه ای که عاشق انواع مختلف قابلمه و قاشق چنگال و کلا ظروف آشپزخونست چه چیز بدتر و عذاب آورتر از این میتونه باشه که بگذارنش تو کالسکش و ببرنش توی فروشگاهی پر از اینجور وسایل، بعدش تو کل فروشگاه بچرخوننش، اونم هی دستاشو دراز کنه به این طرف و اون طرف اما مامانش نذاره بهشون دست بزنه و مدام از اونها دورش کنه و بگه نه ، آقا دعوا میکنه
چهارشنبه 13 شهریور جهت انجام پاره ای خرید برای جهیزیه خواهرم رفتیم به یک مرکز خرید وسایل خانگی، پسرک اونجا رو رو سرش گذاشت بس که برای دست زدن به وسایل تقلا می کرد و به نتیجه نمی رسید و به جاش هی داد می زد، اون شب بعد از اینکه داشتم جریان خرید رفتنمون و اذیت کردن پسرک رو برای همسرم تعریف می کردم تازه دو زاریم افتاد که واااای بگو چرا این بچه اینقدر داد و فریاد می کرده؟! برده بودیمش میون وسایلی که همشون براش کلی هیجان آور بودن، اون وقت من اصلا حواسم به این موضوع نبوده، تازه به ذهنم رسید که اونجا چقدر براش شبیه شکنجه گاه بوده؟!