غریبه ی بی نام
گاهی هنوز نیامده از یاد می روی
گاهی چه بیصدا به سر ِ باد می روی
گاهی چه زود شب ِ مهتاب می رسد
شیرین و تلخ از دل ِ فرهاد می روی
گاهی غریبه ی بی نام، شهرت توست
از شهر ِ عشق چه دل شاد می روی
گاهی خودت به دلت چنگ می زنی
از قید و بند، رها چه آزاد می روی
گاهی خمار ِ تماشای آخرت هستی
باران زده، خمیده به فریاد می روی
گاهی تمام مسیرها بسته است و تو
سیمرغ گونه،خسته به میعاد می روی
مهتاب، تیر 92
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی