یک ماهه شدن نی نی

 از مهمترین وقایع روز تولد یک ماهه شدن نی نی(25 شهریور)  این بود که بالاخره تونستیم پس از تحمل

مشقتهای بسیار و مقاومت در برابر تنفر از پستانک، نی نی رو پستانک خور کنیم. امروز که برای ویزیت

سرماه پسری رو بردیم دکتر، دکتر گفت چون نی نی ما میلش به مکیدن زیاده براش بهتره که پستونک

بخوره بلکه سرش گرم بشه کمتر به من گیر بده و خودشم از مشکلات احتمالی زیاد خوردن مثل بالا

آوردن وسکسکه در امان بمونه.

با کلی اصرار و نذر و نیاز آخر تونستیم بهش یاد بدیم پستونک چیز چندان بدی هم نیست و میتونه

سرگرمش کنه و البته خسته

برای روز اول پیشرفتش بد نبود و با کمک ما کمی پستونک رو مکید

قسمت جالب ماجرا این بود که من که تا چند روز پیش از دادن پستونک به نی نی عذاب وجدان میگرفتم

( البته بگم خودشم انقدر ازش بدش می اومد که انگار بهش زهر میدادیم، چشماشو میبست و صورتشو

در هم میکشید و پرتش میکرد بیرون) امروز با دیدن صحنه پستونک خوردنش ذوق مرگ شدیم (آخه دکتر

ماروترسوند که اگه بهش ندین مجبور میشه دستشو بخوره) 

همونطور که قبلا گفتم چند روزی میشه که خیلی بد اخلاق شده و ما تصمیم گرفتیم اگه گریه هاش کم

نشد مهمون دعوت نکنیم، و پسر بلای  ما تا قبل از دعوت کردن مهمونا آروم بود ولی وقتی خیالش راحت

شد که مهمونی به راهه دوباره شروع کرد به نوحه سرایی

موقع خوردن شام و کیک خدا رو شکر خواب بود اما خب برای عکس گرفتن به بیداریش احتیاج بود که

هرچی بابا جون و داییش به جونش افتادن که بیدارش کنن موفق نشدن که آخرش مجبور شدیم از

خوابش کنار کیکش عکس بگیریم که البته کلی خنده دارشده