علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 26 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 10 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

از اصفهان چه خبر؟

1392/1/9 22:40
نویسنده : mahtab
806 بازدید
اشتراک گذاری

بیشتر خاطرات زیبای دوران نامزدیمون مربوط میشه به چند سفری که به اصفهان داشتیم، از میون اون خاطرات بهترینشون مربوط میشه به گشت و گذارهای دو نفرمون و از میون اون بیرون بودنها هم لذتبخش ترین خاطراتمون قدم زدن و یا نشستن در کنار اون بود

....زاینده رود  یا زنده رودی  که الان دیگه زنده نیست و من و همسرم دیگه حتی دوست نداریم از خیابونهای کنارش رد بشیم چراکه دیدن بستر خالی رودخونه که الان بیشتر شبیه یه کویر خشک و بی آب و علفه بد جوری داغ دلمونو تازه میکنه

هسرم میگه اوایل که رودخونه کم آب شده بود (البته میدونین که علت بی آبی  رودخونه بستن ارادی سرچشمه ی تغذیشه که من نه کارشناسم نه کاردان که وارد بحثش بشم) اصفهانیها کلی دپرس شدن و یه جورایی گرد غم و غصه رو همه ی شهر پاشیده شده بود. من هم که اونجا شهر و دیارم نیست به عنوان یک هموطن کلی ناراحت بودم از این موضوع چه برسه به اونهایی ک یه یک عمر موقع غم و شادی، تفریح و استراحت، زاینده رود مونسشون بوده.

به علاوه از تاثیرات بد این خشکی رودخونه گرم شدن شهر اصفهانه که کاملا محسوسه

اینارو گفتم که بگم بدون زاینده رود  دیگه خیلی  دوست ندارم برم بیرون از خونه، این بار هم که پسرمون توجیه خوبی بود برامون، البته دو باری رفتیم میدون نقش جهان و کمی خرید کردیم

شنبه ساعت 6 صبح از خونه خارج شدیم به سمت اصفهان و پنجشنبه 6/15 صبح از اصفهان حرکت کردیم به سمت تهران
تو راه رفت و برگشت بین تهران و اصفهان پسرمون جز یک ربع غرزدن و گریه کردن بقیشو همش خواب بود یا بازی میکرد و آروم بود، خلاصه اذیت نشدیم، اونجا هم بچه ی بدی نبود اما کمی اخمو شده بود و غر غر میکرد که شاید به خاطر دندان درآوردن و یا یبوست خفیفی بود که دچارش شده بود. مقداری عیدی هم کاسب شد که در کنار عیدیهایش از تهران انشاء الله سر فرصت باید تبدیلشان  کنیم به سکه یا طلا (البته نمیدونم با این بالا بودن قیمت سکه و طلا، پولش به یک ربع میرسه یا نه؟!  )

راستی من نمیدونم مسافرایی که تو عید میان اصفهان، و یا میرن هرجای دیدنی دیگه، با وجود ترافیک گره خورده ی خیابونها و بیش از حد ناکافی بودن پارکینگ و صفهای طویل خرید بلیط اماکن دیدنی، باز هم بهشون خوش میگذره؟!  

راستی پسرمون دو روز پیش سی و دو هفته شد، برای ثبت تاریخش اینجا نوشتم

 

 

 نمایی از گوشه ای از میدان نقش جهان یا همون میدان امام

 

 

 نمایی بسته از عمارت عالی قاپو از داخل میدان

 

 

 

نمایی از  مسجد شیخ لطف الله از دور

 

 

 

نمایی از بخشی  از ورودی مسجد امام

میشد از رودخونه ی خالی هم عکس بگیرم اما دلم نیومد، هنوز منتظرم تا دوباره همون رودخونه ی سابق بشه، تا ازش عکس بگیرم

 

در ضمن اگر میبینین  این عکسها اشکال دارن و هنری گرفته نشدن به این دلیله که از عکسهایی که خودمون توش بودیم کراپ شدن و با نیت ثبت تصویر این بناهای زیبا گرفته نشدن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مهدیه
9 فروردین 92 17:44
رسیدن بخیر!
نه بابا طلا همه اش بالا میره من یه ربع سکه خریدم ولی قیمتش از روز قبل خریدنمون 20 هزار تومن گرونتر شده بود! آخه انصافه؟!

ممنونم عزیزم
همینطوره که میگی، هر روز یه قیمتی داره این طلا و سکه

مامان امیرمحمد
10 فروردین 92 9:57
دستان پرنوازش بهار ، طبیعت خفته را از خواب بیدار می سازد و زمین و درخت رازهای رنگارنگ و عطرآگین خویش را نثار نگاه ما می کنند. در سال جدید سلامتی ، سبزی ، شادی و دنیا دنیا خوشبختی برای شما و خانواده عزیزتان از خداوند بزرگ آرزومندیم.
مامانی و امیرمحمد

ممنونم عزیزم
همه ی این زیباییها تقدیم به شما

ساناز
10 فروردین 92 11:13
سلام.همیشه به گردش و سفر بی خطر.خوبی؟
عکس ها خیلی هم قشنگ بود.مرسی که این عکسارو گذاشتی

ممنونم
خداراشکر خوبیم
جدی خوب بود؟ برا دل خودم گذاشتم، نمیدونستم که ممکنه براتون جالب باشه، چه خوب، قابلی نداشت عزیزم

رزماری
10 فروردین 92 11:45
ما که امسال کاشان اصلاً اذیت نشدیم چون ترافیکش خیلی کم بود . جوری که ما با ماشین خودمون همه جا رفتیم .شهرش هم آسون بود و خیابونا رو زود یاد گرفتیم . ولی ما که معمولاً اگر شلوغ باشه ماشین خودمون رو نمی بریم واسه همین زیاد از ترافیک خسته نمی شیم .البته ما که هنوز نی نی نداریم این مدلی هستیم نمی دونم اگه نی نی دار بشیم چه می کنیم .عکس ها هم قشنگ بود .منو یاد خاطره اولین سفر نوروزیم با همسر انداخت .خیلی بهم خوش گذشت

خداراشکر که اذیت نشدین
بهترین کار رو میکنین که تو شلوغیها ماشین نمیبرین
خیلی خوشحالم که عکسها براتون یادآور خاطرات شیرینتون شدن

مامان طه
12 فروردین 92 11:59
سلام عزیزم منم رمز

بروزما

علیک سلام
میام پیشت

مامان امیررضا
14 فروردین 92 19:03
سلام مهتاب جون. این رودخونه خشک شده و دل ما هم گرفته. من دیگه اونجا نمیرم برا گردش. این انصاف نیست که شهر مارو از زیبایی بندازن.

علیک سلام عزیزم
همونطور که گفتم من نمیتونم در مورد صحت و سقم این تصمیم حرف بزنم اما میدونم الان بدون رودخونه ی پر آب اصفهان خیلی بی حال و گرفتست

مرضيه (مامان محمد مهدي)
17 فروردین 92 10:07
سلام خانم
تو شهر ما خوش گذشت؟
ياد خاطرات قديم افتادم
آخه ما جديدا دير به دير ميريم اصفهان ولي به قول شما صفاي اصفهان به پر آب بودن زاينده رودش و قدم زدن در كنار سي و سه پل و ... است
ما هم دوست داشتيم دو سه روزي بريم اصفهان ولي نشد

علیک سلام
جای شما خالی
ایشالا به زودی برید چون قراره از فردا ایشالا دوباره زاینده رود زنده شه

مامان قندعسل
31 فروردین 92 0:36
سلام خانمی من به صوورت اتفاقی با وبتون آشنا شدم.الان زاینده رود آب داره و قراره تا 3ماه باز باشه.مردم واقعا به وجد اومدند.واقعا اصفهان بدون زاینده رود هیچی نیست.جاتون خیلیییییی خالیه.

عزیزم خوش اومدین
بله مطلع شدم، با اینکه اونجا نیستم کلی ذوق زده هستم و حالم خوبه

مرضیه مامان امیررضا
15 اردیبهشت 92 15:15
سلام مهتاب جون کی میای اصفهان . رود خونه حسابی پر اب شده من رفتم عکس گرفتم یه سر بزن ببین لطفا. قربونت.

سلام عزیز
خدا از دهنت بشنوه
من خیلی میخوام اما همسری فعلا شدیدا سرش تو کار و درسه و نمیرسه نمیدونم شایدم اومدیم تا قبل از خرداد
ممنونم از لطفت کلی خوشحال میشم از دیدن رودخونه و صد البته عکسهای گل پسریتون