علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 6 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 21 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

تو راهیم...

1392/7/3 22:11
نویسنده : mahtab
279 بازدید
اشتراک گذاری

آخ جون

رایتلمون این بار درسته

تو راهیم

چه خوبه که دستم از نت کوتاه نیست این دفعه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (9)

مهدیه ( مادر دختری)
4 مهر 92 8:33
سلام ما رو هم به سی و سه پل و پل خواجو و منارجنبون و رفقا برسونین
خوش بگذره


سی و سه پل نگو که طاقت رفتن کنار رودخونه خالی رو نداریم
منارجنبون هم که نرفتم هنوز و نمیدونم هم چرا اشتیاقی ندارم؟ شاید چون نزدیک خونه خونواده همسریه و روزی چند بار از کنارش رد میشیم برامون عادی شده و ...
مگنولیا
4 مهر 92 12:40
Have a safe trip. I don't have your password


thanks for your kindness, i will give it
مرمر مامان محیا
4 مهر 92 15:38
سفر با رایتل خوش بگذره.بابا شیراز همش 5ساعت با اصفون شما فاصله ست.ب ما هم سر بزنید


بیچارمون کرد این رایتل، آنتنش یه دقیقه بود یه دقیقه نبود
چی بگم خواهر جان؟ مگه میشه خونواده همسر ادم یه شهری باشن و ادم یه شهر دیگه بره مسافرت؟
خیلی دوست دارم برم شیراز و همچنین همدان و کرمانشاه، ان شاء الله در آینده ای نزدیک
tea
5 مهر 92 11:56
مرسی دوست عزیزم.منم برای خانواده شما آرزوی سلامتی و شادی دارم. ممنون عزیزم


خواهش میکنم
ممنون و به همچنین
مامان آرتین
5 مهر 92 15:39
سلام عزیزم من الان دیدم که اومدین اصفهان.تا کی میمونین؟


علیک سلام
تا فرداصبح ساعت 8 و 9
مامان آرتین
5 مهر 92 23:03
چه بد.چقدر زود.دوست داشتم ببینمتون.


سفرهای کارمندان از این بیشتر نیست معمولا
فهیمه
6 مهر 92 8:00
عزیزم خوش بگذره
مراقب خودتون باشید


ممنون از لطفت گلم
لحظه های من و تو
7 مهر 92 1:13
بهت خوش بگذره عزیزم


ممنون عزیزم
مهدیه ( مادر دختری)
7 مهر 92 9:44
این جوابی که به مرمر دادی در نهایت نکته سنجی بود!
ما که چهار ساله ازدواج کردیم تا اسم سفر اومده سر از قم در اوردیم. اون هم به همراه خانواده ی همسری!
انگاری قم من و همسری رو به تنهایی نمی پذیره!
چند باری هم که رفتیم مشهد یا اشتباه شده بود یا آقا واقعا طلبیده بود مارو!
فکر کنم اصفهان و شیراز و باقی مکانها قدرت طلبش شون پایین تره! یا شایدم ما رو از ته دل نطلبیدن!!!
دعا کنین اصفها ن وشیراز و ... هم ما رو بطلبن! یا مثلا اقوام همسری کوچ کنن یه مدتی برن اون شهرا زندگی کنن!

جانا سخن از زبان ما میگویی
مهدیه جون میدونی چیه، مشکل ما زمانی حل میشه که خونواده همسرمون هر سال برن یه شهری ساکن بشن تا ما بتونیم همه جای ایران رو ببینیم