علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 3 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 7 سال و 18 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

نگرانی های مادرانه

1391/9/9 7:52
نویسنده : mahtab
875 بازدید
اشتراک گذاری

 

روزهای بارداری یادش بخیر، وقتی اطرافیان بهم میگفتن قدر این روزا رو بدون و تا میتونی استراحت

داشته باش که بعد از اومدن کوچولو خوابت دیگه دست خودت نیست، کلی می ترسیدم و با خودم

میگفتم آخه مگه  الان چقدر میتونم بخوابم و یا مگه خوابیدن بیشتر از اندازه برای روزهای پر از بیخوابی بعد

ازاومدن  نی نی  فایده ای هم داره؟ یا مگه میشه خواب رو هم مثل غذا و یا آب  ذخیره کرد؟

اینجور حرفهای دیگران و افکار خودم منو می ترسوند که آیا  قراره چه خبر بشه و من چطور باید روزهایی

روکه در اتنظارم هستند  تحمل کنم و از خودم می پرسیدم که من، دختر ناز نازی و خوابالوی ایام مجردی و

نازنازی  ایام متاهلی میتونم از پس بی خوابیها و سختیهای معمول یک مادر بربیام یا نه؟

حالا این منم، در آستانه 28 سالگی، یک مادر، البته اگر بتوان این صفت را که تنها زیبنده ی فرشته ای

چون مادرم میدانم به من هم داد، کمی خسته اماعاشق و بیقرار

بیقرار¸  ...

روزهایی شیرین از شیرینی نگاه فرشته ام 

 روزهایی پر هیاهو از صدای خنده  هایش  و

آینده ای که بازنجیری از محبت بین من و  همسرم و پسرم برای هر سه ی ما رقم خواهد خورد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امیرعلی(پسرک شیطون)
1 آبان 91 10:06
قربون خنده هات بشم خاله جوووووووووووووون....
بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
:
*****:


ممنون از اینهمه بوس خاله جونی
مامی امیرحسین
5 آبان 91 15:31
انگار که احساسات منو توصیف کردی!!


چه جالب، آخه مادر بودن یک سری خلقیات مشخص به همراه داره