علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 14 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

شادی ِ مهد ِ کودکی

1394/5/31 16:23
نویسنده : mahtab
690 بازدید
اشتراک گذاری

37.یا کبیر

بعد از طی یک دوره ی عجیب و غریب و پر از حس های غمناک ِ کشدار با روزهای ِ پر از فکر و استرس و نا امنی که نمی دانم دقیقا چه طور و کی شروع شد و چطور هم تمام شد سه شنبه ی گذشته  برایم روز ِ بسیار خوب و خاطره انگیزی بود و هنوز هم از شیرینی اش شادم،

مدتی بود که مسائل کوچک و بی اهمیتی بدجور ذهنم را درگیر ِ خود کرده بود و هرکار که می کردم نمیتوانستم مثل سابق از زیبایی های دور و برم لذت ببرم،

دوشنبه قرار شد پسرک را به مهد قرآنی ای که از ماه مبارک تصمیم به ثبت نامش داشتم و فرصت دست نداده بود ببرم که با کودتای یکدفعه ای اش در واپسین لحظات و فرارش از اتاق ثبت نام همه چیز به هم ریخت،

این برخورد پسرک بدجور حالم رو بدتر کرد،

اون روز کلا به هم ریخته بودم و هیچ چیز جز حل این موضوع نمی تونست آرومم کنه،

تصمیم گرفتم فردا دوباره ببرمش مهد، اما یک مهد دیگه، که قرآنی نبود اما دوستم مدیرش بود، باهاش صحبت کردم  و آمادش کردم، به بهانه ی خرید جرثقیلی که خیلی دلش می خواست براش بخریم راضی شد،

سه شنبه بردمش، در کمال ناباوری خیلی خوب با اون محیط و خاله ها ارتباط برقرار کرد و اخرش  هم هرکاری می کردم راضی نمی شد برگردیم خونه،

حتی یک ربعی به پیشنهاد خودش رفتم بیرون از مهد،

و خلاصه اون روز روی ابرها بودم انگار،

خستگی و گرسنگی ِ اون روزم در زیر شادی ِ رفتار پسرک محو محو شده بود و حس ِ زندگی و طراوت ِ گم شده ام دوباره بهم برگشت،

گرچه راه ِ طولانی ای در پیش داریم اما خیلی خیلی خوشحالم از همین مقدار پیشرفت.

خدایاشکرت

 

پي نوشت:الان ساعت ده و چهل و چهار دقيقه ي روز  سوم شهريور ماهه و من خونه هستم، درحاليکه پسر گلم مهد کودک مونده و قبول کرد که بيام خونه و بعدا برم دنبالش، حس خاصيه اين مستقل شدنش، خدايا شکرت

 

 

بعدا نوشت:از اواسط مهرماه دیگه نبردمش، دوست نداشتم به زور ببرمش

 

 

پسندها (3)

نظرات (6)

ديبااا
31 مرداد 94 18:46
مهد قراني داريم؟ جدي ميشه ادرس چند تاشونو بدين؟
mahtab
پاسخ
بله...مهد قرآنی هستش من فقط آدرس مهد نزدیک خونه ی خودمون رو دارم بدم خدمتتون؟
مامان محمد مهدي (مرضيه)
1 شهریور 94 9:16
سلام مهتاب جون پس بالاخره عليرضا جونم مهدي شد ان شاالله تو اين راه موفق باشيد خدا رو شكر كه از محيط خوشش اومده ما كه هنوز خودمون به تفاهم نرسيديم تو اين مورد
mahtab
پاسخ
سلام عزیزم بله...البته هنوز معلوم نیست...باید دید اخرش چی میشه البته من مدت طولانی نمیذارمش میخوام نهایتا هفته ای دو سه روز روزی دو سه ساعت بذارمش تا ببینیم خدا چی می خواد و هدفم از گذاشتنش بیشتر افزایش تواناییش در ارتباط با همسالانشه تا چیزای دیگه
مریم مامان آیدین
1 شهریور 94 11:11
مهتاب جون امیدوارم موفق بشی تو این مسیر و البته صبر و تحمل و همراهی بیشتری میطلبه که حتما ازت برمیاد دوستم بزرگ شدن گل پسری مبارک
mahtab
پاسخ
ممنون عزیزم
زهرا - گل بهشتی من
3 شهریور 94 11:36
يك مرحله جديد از مستقل شدن گل پسر...مبارك باشه.
mahtab
پاسخ
ممنونم
مامان محمدمهدی
7 شهریور 94 12:50
میدرکم حس و حالت رو و تبریک میگم
mahtab
پاسخ
ممنونم
مامانی دخمل بلا
8 شهریور 94 16:03
مردم میگویند : " آدمهای خوب را پیدا کنید و بدها را رها " اما باید اینگونه باشد : " خوبی را در آدمها پیدا کنید , و بدی آنها را نادیده بگیرید ... " هیچکس کامل نیست ...
mahtab
پاسخ