آسمان رابه زمين دوختن
ياقادر
يکي از راهکارهاي ابتکاري ِ مادرانه ي من در آروم کردن پسري و پرت کردن حواسش و فراموش کردن غرغر و گريه ي ناشي از خواستن چيزي که نبايد و يابهانه گيري قبل از خوابش ....اينه که با سرعت نور براش قصه اي ساختگي تعريف کنم، آسمونو به زمين بدوزم و حسابي حرافي کنم و... به نحوي که گاهي خودم هم نفهمم چي ميگم...قصه هايي که خيلي اوقات نه سر دارن نه ته....بي مفهومن و بي مزه اما کاملا جذب کننده ي حواس...نمونه اش چهارشنبه تو ماشين موقع رانندگي ...نتيجه اش هم شد بي خيال شدن پسري از بهونه گرفتن قبل خواب و به خواب رفتنش و البته کف نمودن دهان خودم
پي نوشت:کتاب مادرکافي رو خريدم...امروز ديدم توش نوشته قصه گفتن و درآغوش کشيدن بچه ها در آروم کردنشون خيلي موثره...
اضافه نوشت:از چهارشنبه خط تلفنمون قطع شده بود و درپيش اينترنتمون، اين پست رو با گوشي و نت اون نوشتم. به قول همسرم حکايتم حکايت معتادانيه که فعلا درحال مصرف آمفتامين هستن