کوکم به وقت مادری
تبصره نوشت: از آنجا که ممکن است متن حاضر اثرات مخربی بر روح وروان بانوانی داشته باشد که هنوز طعم دلنشین مادری را نچشیده اند لازم است اضافه کنم که مادران با وجود تمام سختیهایی که تحمل میکنند حاضر نیستند یک لحظه بدون کودکشان زنده باشند و حتی اگر به قبل از بارداریشان برگردند باز هم همین راه سخت اما شیرین را برمیگزینند. لطفا مادران عزیز هم نظر موافق یا مخالف خودرا مطرح کنند.
از غم خبری نبود اگر عشق نبود
دل بود ولی چه سود اگر عشق نبود؟
بی رنگ تر از نقطه ی موهومی بود
این دایرهی کبود، اگر عشق نبود قیصر امین پور
و از انواع عشق، عشق به فرزند در نوع خود بی نظیر است...
امروز دقیقا 21 هفته از مادر بودنم میگذرد
مادر که باشی باید همه ی خواسته هاو کارها و برنامه هایت را مطابق خواست و اراده ی کودکت تنظیم
کنی
مادر که باشی روزهای هفته را هم گم میکنی و تویی که سابق براین تاریخ دقیق را به دیگران
یادآورمیشدی گاهی باید از دیگران بپرسی امروز چندشنبه بود؟!
مادر که باشی باید پیاده روی دونفری که ازسرگرمیهای موردعلاقه ات بوده را به خصوص در هوای
سرد و آلوده ی زمستانی ببوسی و بگذاری کنار
مادر که باشی باید برای ساده ترین کارهای شخصی ات از خواهر یا مادرت بخواهی چادر چاغچول کنند
بیایند خانه ات تا نیم ساعتی به کارهای عقب افتاده ات مثل کار بانکی یا خرید برسی و گاهی از این
همه محدودیت خسته شوی
مادر که باشی باید از خیلی کارها و فعالیتها مثل رفتن به کلاس های مختلف واستخر و خریدهای
طولانی صرفنظر کنی
مادرکه باشی میروی برای خودت خرید کنی اما سر از مغازه ی لباس بچه و اسباب بازی فروشی در
میاوری
مادر که باشی گاهی خریدن نان برایت آرزوی دست نایافتنی میشود وزیرباران قدم زدن و خیس شدن
رویای شبانه
مادر که باشی تصمیم گرفتن برای مهمانی رفتن یا نرفتنت منوط به حال و احوال کودکت میشود و زمان
رفتن و برگشتنت نیز دست خودت نیست
مادر که باشی ساعت خوابیدن و بیدارشدنت به وقت خوابیدن و بیدارشدن کودکت تنظیم میشود
مادر که باشی گاهی برای خوابیدن متوالی بیش از سه ساعت بی تاب میشوی
مادر که باشی باید با گوشواره ها و گردنبندها و موهای بلندت خداحافظی کنی
مادر که باشی گاهی پختن ساده ترین غذاها برایت سختترین کار دنیا میشود و آرزومیکنی کاش به جای
دو دست چهار تا دست میداشتی
مادر که باشی غذا خوردن با هر دو دستت و بدون عجله از لذتبخشترین لحظات عمرت خواهد بود
مادر که باشی سفر های بدون برنامه و ناگهانی برایت خاطره میشود
مادر که باشی باید یاد بگیری همیشه حالت خوب باشد، با کودکت حرف بزنی و بخندی و برایش شعر
بخوانی
مادر که باشی باید با اینکه اهل کارتون نیستی اسم همه ی کارتونها و شخصیتهاشان را یاد بگیری و با
کودکت در دیدنشان همراه باشی
مادر که باشی گاهی در سرما و برف یادت میرود خودت لباس گرم و کافی بپوشی و دیگران یادت می
آورند که لباست کم است
مادر که باشی برای مرتب کردن کابینتهای آشپزخانه ات که وقت گیر است اما از کارهای مورد علاقه ات
بوده دلتنگ میشوی
مادر که باشی روزتولدت سر از مطب دکتر اطفال در میاوری و دغدغه آن روزت میشود به بهترین نحو
درست کردن اولین غذای کمکی جگرگوشه ات به دستور دکتر
مادر که باشی و بچه به بغل کارهایت رابکنی سرعت و دقتت در انجام کارها بالا میرود و
درنتیجه بچه به بغل که کارهایت رابکنی و او هم زل بزند به آشپزی کردنت علاوه بر کمردرد گرفتنت احتمالا
در آینده آشپزی او خوب میشود
با همه ی این اوصاف باید بگویم مادر که نباشی فقط یک چیز را ازدست داده ای ....
دنیایی از احساس که تجربه اش نکرده ای!
خدایا مرا در خوب مادری کردن یاری کن!