قناعت، ثروتی بی غایت
44. یا مجیب
سخته که دوست داشته باشی تمام ِ دوست داشتنی های دلبندت رو براش مهیا1 کنی و نتونی،
گذشته از نشدنی بودن این آرزو یه وقتایی هست که می دونی می شه با یک اسباب بازی کوچک جگرگوشه ات رو خوشحال کنی اما بعضی قواعد و قوانین به حس مادرانه و پدرانه ات گوشه چشمی نشون می ده و اینطوریه که به خودت میایی و احساساتت رو تعدیل می کنی و جدی و کمی هم بداخلاق از کنار مغازه ی محبوب خودت و فرزندت رد می شی،
همیشه به این سادگیا نیست، که اگر بود شاید قید همه ی نکات تربیتی و توصیه ها رو می زدیم و با دلی بر دریا زده هربار که چیزی جشممون رو می گرفت و بهمون چشمک می زد "که می تونه عزیزت رو خوشحال کنه "براش می خریدیم و کیفش رو می کردیم، حالا هرقدر هم کوچک باشه و در حد ِ اسباب بازی پلاستیکی ِ سوپر سر کوچه،
اما در اصل کار مهم تر و عظیم تر از امروز و فردامونه، در پشت ِ برخورد ِ امروزمون نقشه ی رفتاری فردا و فرداهایی نهفته که ممکنه با غفلت به کوه ِ لیست ِ خواسته ها و سفارش درخواستهای فرزندمون برسه که از قد تواناییمون بلندتره و مسبب ِ بروز ِ سیل ِ دلتنگی و کدورت (خدای نکرده).
اینه که به لطف خدا و پیشنهادات همسرم و مدیریتش و البته تسلیم شدن من پسرک تا امروز تقریبا در مسیری قرار داره که می شه به قانع بودنش در آینده چشم امید داشت،
طفلکی خیلی وقته ازمون طلب ِ ماشین شارژی2 کرده و همچنان در صف انتظاره و خیلی هم صبوره و حرف گوش کن، بهش می گیم فایده نداره و به درد نمی خوره این ماشینا، می گه "چرا، به درد می خوره".
مدتیه با دیدن شهربازی کوچک زیر پل مسیل جاجرود می گه "یه روز بریم هلیکوپتر سوار شم" و هنوز نرسیده اون روز.
بهش قول دادم باباش ببرش استخر و هنوز نشده.
وقتی اسباب بازیهایی که دوستشون داره رو میبینه تومغازه می گه "یه بار بارم بخریدشون".
وقتی بخواد بره خونه ی کسی، مثلا داییش یا خاله و شرایطش جور نباشه به مطلومانه ترین شکل خواستش رو می گه و وقتی میبینه با مخالفت رو برو می شه به سرعت در نطفه خفه می کنه خواستش رو و البته با گریه کار ختم میشه گاهی. اما خب همین که اصرارش خیلی طول نمی کشه معلومه که متوجه میشه و لجبازی نمی کنه در موردش.
و خیلی موارد دیگه...
پسرم، عزیز ِ دلم بدون که قناعت سرمایه ی ارزشمندیه که هیچ ثروتی نمیتونه جاش رو بگیره و هیچ اندازه دارا بودن به لذت بخشی قانع بودن و راضی بودن به شرایط نیست و البته که تا به طور عملی تجربش نکنی این جملات و باقی حرفهای مربوطه بهش رو خوب درک نخواهی کرد، امیدوارم بتونی انسان ِ قانعی باشی،
"راستی مامانم دیروز می گفت از کارشناسی در تلویزیون شنیده که بچه ها رو باید تا قبل از 7 سالگی قانع بار آورد."
و سعدی چه خوش گفت که:
گفت چشم تنگ دنیا دوست را یا قناعت پر کند یا خاک گور
1 مناسفانه کم نیستند والدینی که در تهیه ی نیازهای اولیه ی کودکشون هم ناتوانن، موضوع و معضل گریبانگیر این روزهای جامعمون که اگر از محتوای نوشته ی من در اینجا مهم تر نباشه کم اهمیت تر هم نیست.
2 بدیش اینه که یک تجربه ی سرانجام نافرجام در مورد ماشین شارژی وجود داشته برای پسرم، یک دوست بهمون قرض دادش و هنوز استفاده نشده پس گرفتش، اینه که دلمون از این بیشتر می سوزه که پسرک هر از گاهی می گه "من ماشین زردمو دوست داشتم"
پی نوشت: در این پست صرفا سعی شده بر روی تلاشمون برای صرفه جو و قانع بار اومدن پسرک مانور بدیم وگرنه مطمئن باشید بچمون رو بیشتر از هرکسی دوست داریم و نمیذاریم اذیت شه بلکه تنها با کمی برنامه ریزی و مدیریت سعی داریم هم به نیازهاش پاسخ گفته شه و هم بیشتر از نیازش و بدون مناسبت خرید نکنیم براش تا عادت نکنه و بعدا مشکل ساز نشه برای خودش و خودمون.