چشم چشم دو ابرو
تا مدتها هر بار که ازش در مورد اعضای صورت میپرسیدیم بدون توجه به اون عضوی که اسمشو بردیم دستشو میکرد تو چشممون و میگفت :"چ ِ "
میگفتیم بله عزیزم اون چشمه، حالا گوشم کو؟ گوشمو نشون بده.
خلاصه از ما گفتن و از اون نشنیدن،
دوباره اشاره میکرد به چشممون و همراهش سعی در فرو کردن انگشتش در اون رو هم داشت و دوباره میگفت:"چ ِ"
یک بار که داشت مثلا چشممو نشون میداد و در واقع داشت چشممو از حدقه در می آورد و کورم می کرد و در کنارش تلفظ این عضو فلک زده رو هم تمرین می نمود برای باز کردنش از سر خودم و حواله نمودنش به باباش، ناخواسته ی ناخواسته و کاملا غیر ارادی بهش گفتم:"علیرضا بسه دیگه، حالا برو چشم باباتو در آر"
ما رو میگین؟ تا دقایقی داشتیم از خنده روده برمیشدیم
پی نوشت: جریان مربوطه به چند هفته پیش و شاید یک ماه پیشه، الان دیگه به اون شکل اصراری روی چشم نداره، و حالا چند روزیه که پسری یک عضو دیگه از صورت رو هم یاد گرفته، به ابرو میگه "ابی abi" و گاهی هم "ببی babi"، اوایل نمیدونستم منظورش از این لغت چیه، اما براردزاده ام گفت که انگار ابرو رو بلده، چون وقتی چشم چشم دو ابرو رو براش میخونیم اون هم میگه "ببی"، امروز وقتی که کنارم دراز کشیده بود و با دستش داشت با ابروهام بازی میکرد و یا بهتر بگم اونا رو میکند و زیر لب میگفت "ببی، ببی" و گاهی هم "ابی، ابی"، دیگه کاملا مطمین شدم که ابرو رو یاد گرفته (تازگیها اون شعر قدیمی "چشم چشم دو ابرو" رو هم براش دانلود کردم، احتمالا اون هم بی تاثیر نبوده).