نمایشگاه بهاره با یک سبد خاطره
عزیز دلم، نمایشگاه بهاره نیز برای ما یادآور رورزهاییست که آمدنت را به انتظار نشسته بودیم
سال قبل، استارت اولیه ی خریدلباسهای پسرم در نمایشگاه بهاره زده شد، البته از مدتها قبل هم خودم هم مامانم یه خورده لباسهایی خریده بودیم اما در اصل 14 اسفند ماه بود که بعد از مشخص شدن تقریبی جنسیت نی نی همگی رفتیم ارم. روز خوبی بود، کلی از دیدن و خریدن لباسها به خصوص دخترانه هاشان ذوق کردیم، تعدادی هم دخترانه خریدیم به بهانه ی اینکه هنوز قطعی نمیدونیم نی نی دختره یا پسر
همسر و پدرم پا به پای ما اومدن و کمکون بودن، با اینکه هر دوشون زیاد حوصله ی خرید های طولانی خانمها رو ندارن اون روز به خاطر گل ِ روی پسر نیومدمون خیلی ما رو خجالت دادن، تا تکمیل نهایی خریدها، یک سری لباس هم از بهار و تعدادی هم ازمراکز خرید نزدیک خونمون خریدیم، از چهار راه امیر اکرم هم باقی وسایل رو خریدیم
و امسال برای مرور خاطره ی سال قبل هم که شده بود دوباره رفتیم نمایشگاه، دوست داشتم پسرک رو هم ببرم و بهش بگم پارسال این موقع من با کلی ذوق داشتم از اونجا براش خرید میکردم، اما به پیشنهاد مامانم نبردیمش، گذاشتیمش خونشون و دو تایی رفتیم، و خوب شد که نبردیمش، خیلی شلوغ بود و اگه میومد خسته میشد، هر بچه ای رو که میدیدیم دلمون ببراش میسوخت، موقع خرید اون هم خریدهای طولانی به بچه ها خیلی سخت میگذره، همشون به اتفاق یا داشتن گریه میکردن یا غر میزدن، اما جالب این بود که دل هردومون با دیدن هر بچه ای برای پسرک تنگ میشد
لباسهایی رو که دیروز از نمایشگاه خریدیم میتونین تو ادامه ی مطلب ببینین
این لباس رو احتمالا و به امید خدا برای عید تنش میکنم، البته شلوارشو تازه نخریدم
این یکی لباس رو هم از بعد عید میشه تنش کرد
دست ِصاحبِ لباس رو هم که تو صحنه ملاحظه می فرمایید؟
این شلوار فعلا بزرگشه
این بلوز شلوارک هم برای تابستون ایشالا اندازشه
ا
این یکی فکر کنم براش تو تابستون هم بزرگ باشه
اینم که کلا بزرگه و خودم خواستم بذارم برا پاییز آیندش(ان شاء الله)