علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

سفرنامه ی اصفهان (مرداد 94)

1394/5/31 15:54
نویسنده : mahtab
812 بازدید
اشتراک گذاری

36. یا علی

 

چهارشنبه صبح رفتیم به سمت اصفهان و جمعه صبح هم برگشتیم،

این سفر تقریبا از رکوردهامون محسوب می شد،

قصدمون در آوردن ِ پسرک و مامان جونش از دلتنگی بودچشمک،

چند روز بود پسرکمون مدام می رفت و میومد و می گفت "بریم esevan، من دلم برا مامان جون تنگ شده!!!"،

این بار اخلاقش در طول سفر خیلی بهتر از دفعات قبل بود و خیلی آروم تر بود و تحمل می کرد مسافت داخل ماشین بودن رو،

و از خصوصیات جالب مربوط به مسافرتش اینکه وقتی همسرم ازش می پرسید می خواهی برات چیزی بخرم می گفت "نه" و این در حالیه که من معمولا هر بار که ازم سوال بشه دست رد به سینه ی سوال کننده نمی زنم و به هیچ وجه نمیذارم ذوقش کور بشهچشمک، نمی دونم چرا  از این نظر به من نرفته؟!خندونک،

و اخلاق دیگه اش هم اینکه اصلا تمایلی به استفاده از سرویس بهداشتی های تو راهی نداره و در جواب سوالمون برای رفتن یا نرفتن به w.c می گفت "بریم esevan دستشویی!!!" خندونک.

کمتر از دو روز اونجا بودیم و اوقاتمون به دید و بازدید و کمی هم گشت و گذار در باغ و میون ِ درختان میوه  و آب بازی در حیاط و ... گذشت.

 


 

پسندها (3)

نظرات (2)

مامان محمد مهدي (مرضيه)
1 شهریور 94 9:20
هميشه به سفر و تفريح و البته رفتن به جايي غير از esevan
mahtab
پاسخ
خدا از دهانت بشنوه خواهر
مامان محمدمهدی
7 شهریور 94 12:51
واسه خودش مردی شده علیرضاخان
mahtab
پاسخ