علیرضاعلیرضا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 10 روز سن داره
امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 6 سال و 11 ماه و 25 روز سن داره

پسرهای دوست داشتنی ما

دکتر ِ ارتوپد رفتن ِ پسرک

1394/2/27 8:00
نویسنده : mahtab
2,327 بازدید
اشتراک گذاری

20. یا قابض

قصه ی پسرک و دکتر ارتوپد از اینجا شروع شد که این پست رو خوندم و برای خرید از کفش فروشی آرمن ,واقع در خ سنایی اغوا شدم (البته خیلی هم عالی بود این پست و این کفش فروشی، ادامه رو بخونین!)،

من که مدتی بود به مدل ِ راه رفتن های پسرک حساس شده بودم و بهش تهمت ِ کج راه رفتن زده بودم با خودم گفتم خوبه برم اینجا که کفشهاش طبیه و راحت و ازشون  یه مشورت بگیرم و  این بار یه کفش خوب و مطمئن براش تهیه کنم تا اگر هم مشکلی در راه رفتنش هست اصلاح شه.

خلاصه ما رفتیم،

خانم فروشنده بعد از مورد مشورت قرار گرفتن بهم کارت دکتری رو داد و گفت ببریدش اینجا، دکتر خوبیه، باید با نسخه بهش کفش بدیم،

ما هم که اصلا انتظار پیچیده شدن قضیه رو نداشتیم برگشتیم خونه،

البته با مشغول شدن ذهنمون در این باره،

به پیشنهاد همسرم قرار شد به جای بردنش به دکتر پیشنهادی اون خانم که راهش بهمون دور بود یه دکتر ارتوپد خوب در حوالی خودمون ببرمش تا هم خیالمون راحت شه هم نسخه داشته باشیم برای تهیه ی کفش،

بعد از پرس و جو و صلاح مشورت کردن با بقیه مخصوصا پزشک فامیلمون (زن داداشم1)  پسرک رو بردیم پیش دکتر دستغیب، بعد از معاینه ی پسرک  به هزار ضرب و زور و وعده وعید براش کفش طبی نوشت، از این عجیب و غریب ها و سفت و سخت ها که هربار پای بچه ای میبینیم دلمون براش می سوزه که مجبوره به چه سختی کفشهای سنگینش رو بکشونه،

من و همسرم بدون هیچ سوال و جواب خاصی اومدیم بیرون و بهت زده برگشتیم خونه،

پدرم که خبردارشد گفت برای چی الکی به بچه بیماری می چسبونی، راه رفتنش اشکالی نداره که! و زن داداشم هم گفت به نظر این یک دکتر اکتفا نکن و یه جا دیگه هم ببرش،

بعدا فهمیدم اون دکتر تخصصش ارتوپد نبوده، تخصص شکستگیها و مفاصل داشته، اما در زمینه ی ارتوپدی تجربش زیاده و معروف شده به مشکلات اینچنینی،

از بیمارستان فجر (که هم نزدیکمونه و هم دکترای خوبی داره) براش وقت گرفتم، دکتر مصطفی شاهرضایی،

روز 31 اردیبشهت بردمش، چقدر هم که شلوغ بود، دو سه ساعتی طول کشید تا نوبتمون شد،

پسرک خیلی خوب تحمل کرد و کلی وقت روی صندلی نشسته بود و بازی می کرد یا راه می رفت،

اما موقع معاینه بازی دراورد و با اینکه قول شهربازی داده بودم بهش کلی لوس بازی در اورد، اما شانش اوردیم من تو راه از راه رفتنش فیلم گرفته بودم و اولش که پسرک نمیومد جلو به آقای دکتر نشون دادم،

بعدش هم اومد داخل و به دستور دکتر یه کم تو اتاق راهش بردم به هوای دویدن دنبال خودم،

نهایتا دکتر گفت مشکلی نداره و نیازی به کفش نیست (خدا رو شکر)،

و فقط براش کفی کفش نوشت،

بماند که برای قالب گرفتن از پاهاش با من و خاله اش چه ها که نکرد، اما انقدر از معاف شدن از خرید کفش طبی خوشحال شدم که اونها همه برام حکم بازی و نشاط داشت و اصلا بهش سخت نگرفتم.

خلاصه این بود داستان ِ دکتر ِ ارتوپد رفتن ِ پسری....

از اون روز به دستور دکتر مدام بهش یاداوری می کنیم موقع نشستن روی زمین چهارزانو بشینه اگر نه پاهاش قورباغه ای می شه (به قول دوستم منیره جون)، اخه پسری مثل بچگیهای باباش عادت داره ضربدری بشینه. و دیگه اینکه گفت حتما کفشی بپوشه که پشت داشته باشه و پشتش هم سفت باشه (تو این گرمای تابستون چقدر هم سخته این ها رو رعایت کردن).

اما باز هم خدا رو شکر میکنم....خیلی خیلی

پسندها (7)

نظرات (15)

مامان محمدمهدی
27 اردیبهشت 94 12:24
بیکاریدا!!!!!!
mahtab
پاسخ
مامان محمدمهدی
27 اردیبهشت 94 12:26
از خوندن یادداشتت عصبانی شدم اون نظر رو گذاشتم. به دل نگیرش لطفا آخه این چه کاریه که شما کردید و گیر دادید به بچه بیچاره، وال لا
mahtab
پاسخ
مامانی
28 اردیبهشت 94 7:58
خداروشکر که مشکل خاصی نیست واقعا که این زمونه چقدر سخت شده دکتر خوب پیدا کردن، و اعتماد کردن به جامعه محترم پزشکان
mahtab
پاسخ
ممنونم
زهرا - گل بهشتی من
28 اردیبهشت 94 9:09
الهی شکر که مشکلی نبوده. همیشه قدم هاش استوار باشه. آخیش بالاخره درست شد. چند وقت بود نمیتونستم نظر بذارم.
mahtab
پاسخ
ممنونم
ریتا
28 اردیبهشت 94 9:29
نه باید ببرید پیش ارتوپد اطفال. فوق تخصص هست و اون خوب میتونه تشخیص بده پیش دکتر توکلی ببرید. خیلی خوبه! برای حسین فقط یه کفی طبی تجویز کرد و گفت خیلی مشکلش حاد نیست. البته کفی طبی رو هم هنوز نگرفتیم.
mahtab
پاسخ
فعلا که به همون کفی طبی رضایت داده ایم ممنونم
مریم مامان آیدین
29 اردیبهشت 94 11:23
سلام مهتاب جونم چقدر اولش من هم نگران شدم و الان خوشحال که چیز خاصی نبوده خداروشکر آخه این دکتر ها چطور میتونن بدون تخصص با آینده یه بچه و دل پدر و مادرش این کارو بکنن خدارو صدهزار بار شکر عزیزم
mahtab
پاسخ
سلام عزیزم ممنون
مامان زهرا
2 خرداد 94 10:27
سلام من به لینکی که گذاشتید مراجعه کردم که آدرسی پیدا کنم برای خرید کفش برای دخترم ولی چیزی نیافتم البته به لینک های آنجا هم سر زدم نظرات هم که باز نشد برام میشه لطفا به من هم آدرس بدید و اگه دوست داشتید به وبلاگم سر بزنید و تبادل لینک کنیم ممنون
mahtab
پاسخ
سلام ببخشید بابت تاخیرم خ سنایی از جنوب به شمال سمت راست خ مغازه ی آرمن معروفه و میشناسنش مغازه دارها
لوسی می
4 خرداد 94 10:23
مدتهاست نمی نویسی مهتاب جان! چرا؟ یهو فکر کردم ان شالله رفته باشی اردیبهشت و رجب مشهد رو تجربه کنی که دیگه ننوشتی ها؟ کجایی؟!
mahtab
پاسخ
سلام الان مدتيه نت نداشتم امروز خونه بابا اينا وصل.شد منم اومدم نه بابا اسباب کشي داشتيم بعدش هم بابا اينا
مامان امیرحسین
9 خرداد 94 16:19
سلام خاله اگه لطف کنید و 152رو به سامانه ۱۰۰۰۸۹۱۰۱۰ بفرستید خوش حالم میکنید من توی جشنواره شرکت کردم..تا 94/3/22 مهلت داریم ممنونم لطفا به دوستاتم خبر بده با هر موبایل تنها مجاز به ارسال یک پیامک هستید ولی سه کد متفاوت در همان پیامک را میتوانید ارسال کنید
رها
10 خرداد 94 22:41
امان از دست شما پسر داداش من هم همین مشکل رو داشت و کفش لازم هم نشد یه مدت میپوشید اذیت میشد طفلک... خدا رو شکر
mahtab
پاسخ
ممنون
مامانی دخمل بلا
16 خرداد 94 16:51
سلام دوست خوب من , خوبی ؟ علیرضا جونم خوبه ؟ فاطمه جونی ما در جشنواره نی نی و طبیعت شرکت کرده , عکسش هم توی وبلاگ دخملیمون هست , اگه دوست داشتین به وبلاگ ما بیایید و از عکسش دیدن کنید و در صورت تمایل به فاطمه جونی ما رای بدید تا رایهای دریافتیش بیشتر بشه ... ممنون از لطف و محبتتون عزیزم ...
mahtab
پاسخ
سلام عزيزم ممنون من تازه امروز به وبم دسترسي پيدا کردم بعد از حدود يک ماه ان شاالله
ننه علي
17 خرداد 94 14:01
سلام من نمیدونم چرا ما مامانا این جورییم، هر عیبهوایرادی که میشنویم وجود داره اول نفر درون بچه مون جستجو میکنیم
mahtab
پاسخ
بله متاسفانه البته من زياد از اون مدلاش نيستم ولي بالاخره حساسيت مادرانه وجود داره و باعث يه سري نگرانيهاي بي مورد ميشه
مامان طاها
18 خرداد 94 19:29
چه جالب. این پست جواب معمای ذهنم که چند وقتیه درگیرشم حل کرد. عکسهای علیرضا رو تو واتس اپ اینا میدیدم میگفتم چرا کتونی پاشه. حتی خواستم چند دفعه پیام بدم بپرسم. فکر کنم خیلی فضولم
mahtab
پاسخ
عجب!!!! نه عزيزم، علتش هوش و توجهته
ملکه
25 خرداد 94 13:48
اولش کلی ناراحت شدم که مشکلی پیش اومده! خدا رو شکر که مشکلی نبوده
mahtab
پاسخ
ممنونم
مامان آرزو
30 خرداد 94 14:29
¤¤ ¤¤¤¤¤¤¤¤¤------------------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ _____¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ -------¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤¤ ___¤¤¤¤¤----------------------¤¤¤-¤¤¤-----------------------------¤¤¤ __¤¤¤¤¤--------------سلامي به لطافت عشق--------------------¤¤¤ _ ¤¤¤-----------پرواز را به خاطر بسپار پرنده مردني است---------- ¤¤¤ ¤¤¤---------------------------------------------------------------------------¤¤¤ ¤¤¤--به نام دوست که زندگي و زيبايي لايق اوست----------------- ¤¤¤ ¤¤¤------بي شک مرگ پايان کبوتر نيست----------------------------- ¤¤¤ ¤¤¤----------در اوج نياز و بي نيازي هيچگاه خدا رو از ياد مبر--------¤¤¤ ¤¤¤--او در همه لحظه ها در کنار توست کافيست صدايش بزني--¤¤¤ _¤¤¤-------------اوست که به هر چيزي حس بودن مي بخشد---¤¤¤ __¤¤¤------------------اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ --------¤¤¤ ____¤¤¤-------------------سکوتم سرشار ز فرياد است--------¤¤¤ ______¤¤¤------------------سرشار ز شکر و سپاس-------¤¤¤ _________¤¤¤------به کلبه تنهاي هام سر بزن-------¤¤¤ _________¤¤¤¤¤¤-----لبت خندون، دلت شاد---¤¤¤¤ _____________¤¤¤---------زندگي به کام------¤¤¤ ________________¤¤¤-دلت سر شار از-¤¤¤ ___________________¤¤عشق به خدا¤¤ ______________________¤¤¤¤¤¤¤ _______________________¤¤¤¤ __منتظر قدوم هميشه سبزتم__ ¤¤ ________مهرت پايدار________¤ ,•’``’•,•’``’•,