عشق ِ ماشین (2)
17.یارزاق
در مسیری موازی ِ علاقه به ماشینهای سنگین تازگیها حسابی رفته تو کار ِ یادگرفتن ِ اسامی ماشین شخصی ها و این روزها خیلی مصرانه در حال تکمیل اطلاعات و تمرین دانسته هاشه.
ماشین ِ باباجون رو به عنوان ِ پژو قبول نداره و وقتی در جواب پرسش "اسم این ماشینه چیه؟" گفتم پژو گفت "نه این پژو 405 " ه.
سمند هم تازگیها رفته تو دایره ی لغات ماشینانه اش و خیلی هم دوستش داره و انواع تاکسی و LX و غیره اش رو خوب تشخیص می ده و هنوز به عنوان ماشین عمو ازش یاد می کنه.
پژو 206 هم همچنان ماشین ِ داییه.
بهش می گیم دوست داری بابا چه ماشینی بخره، می گه "شاسی بلند".
پ.ن: به گمانم این علاقه ی پسرها به ماشین ذاتیه و از مواردیه که به طور ارثی و نسل به نسل منتقل می شه، آخه تا جایی که می دونم من و همسرم زیاد اهل ماشین و ماشین عوض کردن وداشتن آرزوهای ماشینی نیستیم و ازش هم حرف نمی زنیم، این بچه چطوری متوجه برتری ِماشین شاسی بلند شده من نمی دونم!!!!